"شورای شهرِ ما"
جمع شیرینی به هم گرد آمده
تا امورات همه سامان شود
چاله هایی را به عمق چاه ویل
پر زِ خاکِ مشتِ این و آن شود
زندگی یک باره دیگر گون شده
کام تلخم چون لب جانان شود
وعده ی صبحانه ی قشر فقیر
از عسل هایی ز کوهستان شود
چاله های شهر و هر یک چوله ها
پر ز آسفالتِ خوشِ آلمان شود
جای ماشین پرایدِ ساختِ خود
پر زِ ماشین هایِ از جاپان شود
پست های شهر و مسئولینِ مان
از کسانی همه دانش دان شود
هر چه بیکار از جوانان بوده است
صاحبِ شغلی پر آب و نان شود
صالح و مصلح همه گِرد آمده
تا که اصلاح امر از اینان شود
سازمان ملل آید شهر ما
چون ژنو پاریس و یا لوزان شود
شهر آلوده و پر از آشغال
پاک و خوش آب و هوا،گرگان شود
صاحب شهری پر از مردان نیک
خالی از دروغ و هم بهتان شود
چون دگر دهکده های این جهان
اندکی آباد و هم چونان شود
هم که سامانی بگیرد وضع ما
شهر ما هم صاحب یک خان شود
شاید از بختِ بلند مردمش
شهرِ ما هم عاقبت استان شود
* * * *
#بزرگداشت_فردوسی
هنوز اَر نام ایران بر زبان است
وطن بر پا به میدان جهان است
زبان ما چو بیگانه نگردید
زبان پارسی اندر میان است
زِ یاد ما نرفته نام ایران
درخشان اختری در آسمان است
اگر جاری به رگ ها غیرت ماست
به فرهنگ وادب جان پاسبان است
اگر شیر آوری و جنگ جویی
به خون ما همه چون پهلوان است
اگر در خاطره ها نام کوروش
و در جانها یلی ازسیستان است
اگر هویّت ما مانده بر جا
وَ نیکی ها زِ کِردارَم عیان است
زِ فردوسی چنین کاری برآمد
که مانا نام ایران در جهان است
25اردیبهشت96
#حمید_رفیعی_راد_کوروش
بسیار زیبا و بجاست