دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
آخرین اشعار ناب مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
|
بابا چشماتو کم دارم
همه حرفاتو کم دارم
توی صحرای تنهایی
دل دریاتو کم دارم
بابا رفتی همه رفتن
مث وقتی مریض بودی
مث روزای آخر که
توی تختت اسیر بودی
بابا عیده همه شادن
به فکر هدیه ای دادن
ولی ای کاش بلد بودن
جواب خوبی رو دادن
بابا حرفای تند و تیز
نثار روحمون کردن
جای مرهم رو زخمامون
برای قلبمون دردن
بابا راحت شدی از غم
از اون دلتنگی مبهم
ولی این خونه دلگیره
چشام میباره پشت هم
بهار بی تو نفسگیره
هواش ابری و دلگیره
سر سفره بدون تو
دلم از غصه میگیره
بابا یادت همینجاهاست
تو دل عشقت چه پابرجاست
نگاهت توی قاب غم
شکستن، کار این دنیاست....
مه ناز نصیرپور
اول فروردین سال 96
با یه عالمه اشک ...
برای بابایی که پارسال روز پدر بود من براش شعرها سروده بودم اما نشد براش بخونم یه ماه بعدش پرواز کرد...
پدر
هیچ فصلی ماندگارتر از رفتنت نبود...
دوستان عزیزم
ولادت امام علی رو به همه ی شما تبریک می گم امیدوارم سایه ی پدرهاتون بالای سرتون باشه و امام علی نگهدار همه ی آقایون مهربون باشه ...
نمی خوام نصیحت کنم چون آدم تا عزیزی رو از دست نده هرقدرم که بگن قدرشو نمی دونه و بعضی وقتا یادش می ره مراقب باشه ....
ولی امیدوارم قدردانی رو هیچوقت فراموش نکنیم که به هرحال بغض و حسرت یه عمر توی گلوی آدم می مونه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اشکم دراومد ابجی
چه تلخ بود
روخ پدرعزیزت شاد وقرین رحمت
وخداوند ان شاالله که خودش صبرتون رو زیاد کنه
خدایی سخته