مرگ احساس

سیب سرخی بودم از دست جفای روزگار
روی شاخه خون دل خوردم و لک برداشتم

مثل همیشه عالی مهربانوی عزیز

درود بانو
بسیار زیبا و دلنشین بود

از لب دریاچه ات قدری نمک برداشتم
.....
سلام
زیبا بود و سلام

در گلویم گیر کرده بغض سخت رفتنت
درد دل را تا بگویم نی لبک برداشتم


عالی مثل همیشه

مهر بانوی نازنین
گرامی شاعر
خانم سلمانیان
با یپاس از خلق این اثر زیبا
متشکرم
سلام

درودها بانو
لطیف و زیبا سروده اید
دستمریزاد

درود


عالی و در خور وخواندنیست

دستمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریزاد و

تن به دریا داده بودم غرق چشمانت شدم
از لب دریاچه ات قدری نمک برداشتم

سلام و عرض ادب محضرتان بانو سلمانیان گرامی

بسیار زیبا سرودید

لذت بردم از شعر آسمانیتان

سر بلند باشید به مهر

درود بر بانوی مهربانم
بسیار زیبا
پاینده باشید

اشعار عاشقانه شما را دوست میدارم ...استاد بانو سلمانیان

غزلی بی نهایت شیرین و دلنشین
عالی بانو، درودتان 🌹🌹🌹

مصرع اول شاهکاره

سلام . بسیار زیباست هرکدام از ابیات شعررا که پسنیدم اینجا بیاورم دیدم بیت بعدی از ان زیباتر است . دستمریزاد
گفتنی ها را نگفتم تا ترک برداشتم
باختم اینبار دل را گرچه تک برداشتم

در گلویم گیر کرده بغض سخت رفتنت
درد دل را تا بگویم نی لبک برداشتم

تا خبر از مرگ احساسم به گوش تو رسد
دست بردم بی اراده قاصدک برداشتم

تن به دریا داده بودم غرق چشمانت شدم
از لب دریاچه ات قدری نمک برداشتم

سیب سرخی بودم از دست جفای روزگار
روی شاخه خون دل خوردم و لک برداشتم

بیت آخر در میان واژه های قافیه
تا به چشمانت،،رسیدم زود شک برداشتم

درودها بانو جانم
بسیار زیبا سرودید لذت بردم
قلمتان نویسا به مهر تا همیشه