سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        بند قرارداد نسل ما

        شعری از

        سید مصطفی سراب زاده

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۵۱ شماره ثبت ۵۳۵۵۸
          بازدید : ۳۰۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مصطفی سراب زاده

        زمستان آمده که سردی بکند 
        آدرسش به کارتن پاره سلامی بکند
        بابا میرزا هست و سر سیخ که دودی بکند...
        سر چهارراه به دنبال کسی می گردد
        دخترش کفری فروخته تا سیری بکند...
        تاریکی ست و چشم و هوا مشکی
        بگو کِی اسمها وسط خانه نوری بکند...
        داستان شروعش تلخ است برو تا پایان
        شاید آخرش بی تعارف کسی با ما شوخی بکند...
        یک عاطفه گوشه حال است در آغوش اتاق
        آغوش بابا به کلینیک صد تخت خوابی
        در صف انتظار به نوبت تا خوابی بکند...
        سر وقت شاید فراری شد 
        یک نقشه ی فانتزی و خبری تازه
        او خواست، دربان نزاشت که کاری بکند...
        بگم از یک حس فرا انسانی 
        اپسیلوم ثانیه ای و درک طولانی
        حال تماس ناشناس نازی بکند...
        اصغر که کارگریست با وجدان
        اسیر دست توطئه ی پیمان ها
        بند 16 قرارداد نسل ما
        هیچی با خاطره بازی هایش حالی بکند...
        در مردگی غرور له شده اش 
        سرش پائین به زمین سلامی بکند...
        سلام من اصغرم باز کن
        یک زن و چهار فرزند با مرگ مادرم
        کاش آخری را دکتر کاری بکند...
        بقیه اش بند 18 قرارداد نسل ماست 
        همان جمله ی آلزایمری که یادم نیست
        باز می گویند شاعر باید کاری بکند...
        من اعتراض نسل جوانم 
        یک بالیدگی خشمگین از تحصنم
        سیگار که می کشی، سرفه می کند... 
        یک اهوم تازه و غرق 
        بند 20 قرارداد نسل ما
        هرکه در خفقان است آماده نیست
        میان دردها باید حالی بکند...
        مرگ که شوخی بی مزه ایست
        سر صبح یک صبحانه ی چهار نفره
        خورده نشد و سر صف ایستاد
        تا نوبت سفره فردا نازی بکند...
        احتیاج است به خون در گردش
        دلهره از تخت شماره سیزده
        آغازش صندوق خندان بیمارستان
        باز خوش دل خاکی اش را
        سرنگ افتاده مگر کاری بکند...
        ترفیه درجه شد عاطفه ی ساختگی
        آرم انسانیت سر کوچه ی ما
        از سروان یکم تا سرداری
        باید روانشناس دزدی افکار بکند...
        بند آخر قرارداد 
        آخر داستان شیرین تر شد
        حال که ربطش به ما خط و نشانی بکند...
        اصلا به ما چه سر امضای اول
        بابا میرزا با سر سیخ دودی بکند...
        یا که آدرس خانه اش دور است و
        به کارتن پاره کنار خیابان سلامی بکند...
        اصلا به ماچه سر امضای دوم
        دخترش کفر بفروشد و سیری بکند...
        امضای سوم هم همین 
        عاطفه ای که بی حال بود آغوش اتاق 
        پدرش در کلینیک صد تخت خوابی
        خوابی بکند یا نکند...
        اصلا به ما چه سر امضای سوم
        اصغر که کارگریست با وجدان
        مرگ مادرش را 
        دکتر کاری بکند یا نکند...
        یا خنده ی صندوق بیمارستانی
        نازی بکند یا نکند...
        سر امضای چهارم
        یک جمله ی آلزایمری که یادم نیست
        باز نگویید شاعر باید کاری بکند...
        سر امضای پنجم دگر 
        بسته شد بدترین بند قرارداد ما
        میان سرفه و یک خفقان غرق شده
        دردمان باید حالی بکند....
        بگذریم شاید کسی باز شوخی می کند
        آخرش باز همان قانون فلکه ای
        دور بزن و دور بزن 
        بند آخر قول داده
        سر صبح خدا را راضی بکند......
        .........................)

        نویسنده: سید مصطفی سراب زاده
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۵:۴۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۷:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۴۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱
        درود بر شما خندانک خندانک
        علی غلامی
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۴۶
        سلام بر همشهری
        البته اگر اشتباه نکرده باشم و به دلیل شباهت نوع گویش کلمات عرض کردم و بهرحال
        شعری خلاقانه از ذهنی که در مورد هر گوشه اش فکر کرده و بر اساس اندیشه اش نوشته است که منجر به فضاهای تصویری نو و تازه ای هم گشته است و بسیار عالی و موردهای خوب دیگر هم هست که عبور می کنم اما چند نکته کوچک مثل زبان و فرم زبانی شعر که بسیار خوب شروع می شود با یک زبان عالی منتهی از میانه لحن شعر عوض می شود که به موجب همین زبان به محاوره تغییر می یابد و باعث می شود منطق زبانی شعر از بین برود یعنی باید کل شعر دارای یک لحن و زبان یکنواخت باشد و علاوه بر اینها املای برخی کلمات مثل اپسیلون و...هم پرداخت تازه ای شونو شاید بهتر باشد البته تصمیم نهایی با خود شاعر است و بهترین تصمیم هم همان است.....
        خندانک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۱

        شاعر گرامی
        جناب سراب زاده
        شعری روایی با شروعی ریتمیک و پایانی خوشاآهنگ
        با سپاس
        سلام
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2