يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
|
خداوندا!
من تو را،
در رويش ناز گل سرخ؛
جوشش سبز گياه؛
نفس پاک پگاه؛
عطش آبی سرشار از عشق و نگاه،
می شنوم؛ می بينم...
من تو را،
در جاری رود؛
سور و سرود؛
و همه هستی و بود و نبود؛
می شنوم؛ می بینم...
من تو را،
در زمزمهی زبور عشق؛
زلزلهی شیپور عشق؛
ولولهی صور عشق،
میشنوم؛ می بینم...
من تو را در نغمهی ساز؛
ذروهی پرواز؛
پر پروانهی راز؛
و آواز ترِ چكاوک راز و نياز،
می شنوم؛ می بينم...
من تو را،
در تمام صفحههای آيات زمين و آسمان؛
در كران تا كران جهان؛
و هرآن چيزی که او را كه ز هستی است نشان،
آشکارا؛ عيان،
می شنوم؛ می بينم؛
و باز،
با تمام توان؛
و صدای وجدان؛
و نوای نهان،
عظمتت را،
به فرياد هزارباره ی عشق،
تكريم می كنم!
منبع:
کتاب راز و نیاز، زهرا حکیمی بافقی، اصفهان: نشر شهید فهمیده، 1392.
|