سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        تهران بگو با مردهای من چه کردی؟

        شعری از

        مریم صفری

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۹ شماره ثبت ۵۳۱۸۰
          بازدید : ۵۸۷   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم صفری

        شب ضجّه های مادرانم را شنیدی؟
        مرد و زن این خانه را در درد دیدی؟
        وقتی که یک اسطوره در آوار جان داد
        تهران! بگو اصلا خجالت هم کشیدی؟
        تهران! بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        هی بد شدی، هی بد شدی چیزی نگفتم
        از مرز طاقت رد شدی چیزی نگفتم
        در ظلم از صد، صد شدی چیزی نگفتم
        گنداب بیش از حد شدی چیزی نگفتم،
        تهران! بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        یک روز گفتی دشمنم کردم حلالت
        آتش زدی بر دامنم کردم حلالت
        ویرانه کردی هر کجا آبادی ای بود 
        تهمت زدی گفتی منم کردم حلالت!
        تهران! بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        گفتی به من خار و خسم! گفتم که بگذر
        گفتی حقیرم بی کسم گفتم که بگذر
        با کینه ی قلب سیاهت زنده ماندی
        خوردی به جان من قسم گفتم که بگذر
        تهران بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        دیشب شنیدم تکیه گاهم را شکستی!
        راهی اگر میشد تسلّا داد بستی
        لا یعقلی؟ دیوانه ای؟ یا اینکه مستی؟
        تو قتلِگاهی یا ابر شهری ؟ چه هستی؟
        تهران بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        باور بکن جز من برایت یاوری نیست
        جز فکر آبادانی تو در سری نیست
        باور بکن باید مرا از خود بدانی
        جز همدلی با من که راه دیگری نیست
        تهران بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        تهران بیا یک بار هم مال خودم باش
        آن شهر خوبی که در آن زاده شدم باش
        تهران بیا از این خشونت دست بردار 
        یک لحظه فکر چاره بر هر دود و دم باش
        تهران بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        نگذار دیگر آتش نفرت بماند !
        خاکسترش من را به نابودی کشاند ،
        آتش نشانها را نباید بی سبب کشت 
         آتش نشان باید فقط آتش نشاند !
        تهران بگو با مردهای من چه کردی
        با جان پناه درد های من چه کردی؟
        #مریم_صفری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانو
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درکانال سایت ناب هم قرارش می دم خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۵:۵۸
        درود بانو
        بسیار غمگین و زیبا
        بجا و شورانگیز
        مبین مشکلات جامعه
        در وصف شهادت دلاور مردان این سر زمین
        آتشنشانان خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۲۰:۵۶
        درود بانو زیبا و معتهدانه سروده اید خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۲۷
        درود و عرض ادب بانو صفرى خندانک
        خيلى وقت بود از شما نخوانده بودم و مشتاق قلمتان...
        زيبا و دلنشين و واقع گرايانه
        دستمريزاد و احسنت خندانک

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۵:۲۴
        سلام
        درد نامه ای که باشنیدن این خبر سرودید همراه شده با احساس لطیفتان و توانایی شما در این مقولهافرین بر شما و خدا رحمتشان کند
        .............
        موبایلت را جواب ندادی بابا
        ببین از موبایلی که برام خریدی زنگ میزنم
        نامم را به اسم فرشته ی کوچک ذخیره کردی
        پس چرا جواب نمیدهی
        میدانم
        همیشه که گرمت میشود
        کم حوصله میشوی
        جواب بده
        دخترتم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۴۷

        شاعر گرامی
        مهر بانو خانم مریم صفری
        شعری زیبا و اثر بخش و سزاوار تحسین
        با سپاس
        سلام
        ژيلا شجاعي (يلدا)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۰۲
        درود نازنین بانوی گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۴۹
        درود ها بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم ساجدی
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳:۵۹
        شعرتان زیبا وپراحساس بود...
        درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیرحسین مقدم
        دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۴:۳۸
        درود بر شما و مثنوی زیبایتان
        البته نمیدانم چرا در بخش قالب ها نوشته غزل ؟ که مهم هم نیست
        در مثنوی اتان ابیات جانانه ای بود
        البته کامل نخواندم چون حس کردم این شعر را باید با صدای بلند خواند و الان اهل خانه خوابند
        میخوانم ، ضبط میکنم و از طریق جناب فکری به دستتان میرسانم
        پیروز باشید خندانک


        هوای گریه در دل ، خیال گریه در سر
        پراز سقوط پرواز ، شکسته بال و هم پر
        سیاوشم چرا سوخت ؟ کجاست اسب شبرنگ
        مسوز آتش او را ، عبور کن دلاور
        عبورکن تو پاکی ، تو پاک مثل خاکی
        بری ز بیم و باکی ، عبور کن برادر
        خلیل شو گذرکن ، از این شرار نمرود
        دریغ از گلستان ، هزار شاخه پرپر
        هزار آه سرداز ، هزار قلب زخمی
        شکسته در گلوی هزار باغ بی بر
        هوای گریه دارد دلم دراین زمانه
        گسسته جان پناهم ، شکسته سقف سنگر
        کجاست جان بابا ، بگو جوانکش سوخت
        چگونه میتوان گفت ، چنین خبر به مادر


        #امیرحسین_مقدم
        ۲ / بهمن / ۹۵
        سیاوش اسفندیاری
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۶ ۱۳:۱۲
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        الحق الانصاف دین خود را به آتش نشانان معصوم ادا کردید ، با این سرودۀ زیبایتان بانو صفری خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۵:۴۹
        خندانک خندانک
        قشنگ بود بانو- راستش مصراع اول را که خواندم - معنای متفاوت در ذهنم تداعی کرد- ولی و قتی تمام شعر راخواندم متوجه مفهوم شعر شدم-
        **
        دنیا بگو با شهر ما چه کردی
        با دل آدم ها یه ما چه کردی
        **
        يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۲۲
        درودها بانوی زیبا نگارم خندانک خندانک

        سپاس از اندیشه والایت خندانک خندانک
        بسیار زیباست و پر از درد خندانک خندانک
        قلمتان جاودانه خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6