يکشنبه ۲ دی
آزاد شعری از ملود متولیان
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ ۱۵:۲۴ شماره ثبت ۵۲۶۹۷
بازدید : ۸۹۸ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب ملود متولیان
|
از هرچی ترسیدم سرم اومد
نوبت رسید به رفتنت حالا
اسرار بی هودم از اون اول
شاید مارو امشب کشید اینجا
تو سردیه چشمات اینو دیدم
نسبت به من خیلی بی احساسی
هیچکی شبیه من نبود با تو
حق داری که خوبیو نشناسی
وقتی همه چیزم شدی باید
اینجوری زد قید همه چیزو
دوسم نداشتی تا الانشم
قلبم جلو راهت رو بسته بود
حال منو هیچکی نمیفهمه
جز هرکی که چن وقتیه تنهاس
تنهام نمیزارن ولی میخوام
دور شم از آدم های بی احساس
من عاشق تصویری بودم که
هر روز جلوی آینه میدیدم
وقتی با فکرت رو به رو میشم
میشکونم این آینه و تصویرم
نه تو شبیه قبلنت هستی
نه مثل تو پیدا میشه واسم
اندازه تو میتونه بد باشه
هر کی که میگه عاشقت هستم
آزادی از قلبم.......
آزادیییییییییییی.....
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از حضورتون خوشحالم که خوشتون اونده | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
هر روز جلوی آینه میدیدم
وقتی با فکرت رو به رو میشم
میشکونم این آینه و تصویرم
سلام ملودی عزیز دست مریزاد ممنونم که هستی