تو عکس بهم نگا نکن
5سال گذشت از اون زمون
من که دلم خیلی گرفت
برای این جداییمون
به راه تو خیره شدم
اشکم امونمو برید
صدات زدم نمیدونم
صدام به گوش تو رسید
دنبال تو میومدم چون که دوست دارم زیاد
اما میدونستم دیگه کاری ازم برنمیاد
از وقتی رفتی خاطرات مثل خوره تو جونمه
عکسا و یادگاریات مرحم زخم کهنمه
با آلبوم عکسا دارم این دلو راضی میکنم
با عکس و بوی عطر تو خاطره بازی میکنم
فاصله دیگه بین ما تا حدّ بینهایته
دیگه به هم نمیرسیم جدایی بی عدالته
من،
شبا
حال و هوا
گریه
تنش
آه ای خدا
صدای هق هق و قلم
میلرزه روی کاغذا
بارون بزن دوباره
هوای گریه دارم
وقتی که تو بباری
همپای تو میبارم
حال و هوای خونه
قلبمو میسوزونه
منو ، گذشته هامون
به گریه میکشونه
با آلبوم عکسا دارم این دلو راضی میکنم
با عکس و بوی عطر تو خاطره بازی میکنم
فاصله دیگه بین ما تا حدّ بینهایته
دیگه به هم نمیرسیم جدایی بی عدالته
من
شبا
حال و هوا
گریه
تنش
آه ای خدا
صدای هق هق و قلم
میلرزه روی کاغذا
سلام بر مسعود مالمییر عزیز امیدوارم به آن جایگاه واقعیت که بسیار بیشتر از حالاهای توست برسی که بی تعارف کم هستند خوانندگانی که هم احساس را منتقل کنند و هم اندیشه و فهمی جز موسیقی هم داشته باشند و تبریک می گویم به چنین ترانه سرایی و هم شما و سایر دوستان هم گروه شما....
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار جالب و زیباست