پنجشنبه ۶ دی
مرا بخواه از رئیس قبیله ام شعری از مستانه دادگر (ماهور)
از دفتر شعر زیتون نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۵۵ شماره ثبت ۵۱۲۵۳
بازدید : ۳۲۹ | نظرات : ۱۰
|
دفاتر شعر مستانه دادگر (ماهور)
آخرین اشعار ناب مستانه دادگر (ماهور)
|
مرا بخواه ....
از ریس قبیله ام ....
در قبیله ی من
همه عاشقند بر خود ...
و من ..
دختری از جنس قربانی .
متبرک باد کامت ...
به مستی انگور.....
انگوری که هیچوقت .....
به من نشانش ندادند.
خدا در قبیله ی من ...
بتی ست نیم سوخته....
نیمی مرد......نیمی زنی به آتش وهن سوخته....
مرا بخواه ..
از کفن خیس خرافات شهرم....
از سنگهای دست مردمان ...
در صحنه ی سنگسار زنی....
آنگاه که نشانه ی آنان ...
چیزی جز حسرتهایشان نبود .
ای کاش...،هر سنگی ...
نوری بود بر ظلمت دلهایشان.
مرا بخواه ...
ازین....
هجوم سوگواران تاریخ...
#مستانه_دادگر
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
از کفن خیس خرافات شهرم....
درود بانوی عزیزم
بسیارزیبا بود