سه شنبه ۱۵ آبان
قدر شعری از یوسف جهانگيري
از دفتر دل ديده ها! نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰ ۲۲:۲۲ شماره ثبت ۵۰۹۰
بازدید : ۱۱۰۰ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب یوسف جهانگيري
|
قدر سلامتي داني زمان رنج/ آن لحظه اي كه رفت از پيكر تو گنج
هنگام بي كسي خواهي غم كسي / آنرا كه رانده اي جويي بدل بسي
هنگام عاشقي جويي وصال يار/ چون تشنگان آب از اين و آن ديار
انعام بي حد و خلقش چو زهرمار / دركوه استخوان سگ ناسپاس و هار
در انتهاي ياس آن يك خداي ماست / درساعت خوشي دنيا همه خداست
در كشتي جهان چون شكوه گر شوي/ افتي به قعر آب از شكوه تَر شوي
تا فهمي اينكه آن كشتي چو نعمت است/ناشكريت كشد از قله زير و پست
چون لب گشودي واگفته اي تو راز/آيد بسوي تو آن با دو دست باز
گرطالب غمي بر سينه زن كمي/ آيد ز ابر غم بر گونه ات نمي
قانون زندگيست چون گل هميشه كار / در سر گل لطيف زيرش نشسته خار
ايمان اگر كمي باشد بچشم من/ جويم گل لطيف نه خار در چمن
آه اي خداي پاك بهر تو سينه چاك /كردم، فتاده ام از عشق تو به خاك
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.