خواستن

سلام استاد همتبارم کوتاه بسیار عالی از شما خواندم دست مریزاد

اشاره لطیفی ست...دروداستاد

درود
زیبا بود

درود
شعر جالبی است
به نظرم منظور شما از آزادی مثلا عبور از ساختارها یا موضوع کنترل و اختیار یا چیزهایی شبیه این ها نیست. من فکر می کنم آزادی در این شعر به صورت رفتاری و عملی بررسی شده. یعنی مثلا فردی که خیلی آزاد است می خواهد آزادی خود را محدود کند و فردی که خیلی محدود است می خواهد آزادتر شود. فکر می کنم استفاده از واژه ی تنش به جای آزادی شفافیت بیشتری ایجاد می کند. زیرا این دویدن دائمی معمولا در تنش هاست. دلیل آن هم ساده است : لذت. فشار یا کشش هر دو نوعی تنش هستند، وقتی خیلی طولانی شوند رنج آور می شوند و بلعکس وقتی از یکی به دیگری منتقل می شویم لذت پدید می آید. این اصل اولیه لذت در تمامی بعد ها و زمینه های مختلف است. از هنر آشپزی بگیریم تا نوشتن یک شعر. فشار به معنای زیاد کردن تحریک یا محرک و کشش به معنای کم کردن تحریک یا محرک.

آزادی مطلق اصلا معنایی ندارد، برای آن بهتر است از واژه ی هیچ شدن استفاده شود ولی آزادی به معنای نسبی کلمه تعابیر مختلفی دارد. بسته به این که من هویتم را چگونه بپندارم می توانم آزادی های مختلفی را تعریف کنم. مثلا برای کسی که هویتش را صرفا لذت جو می داند آزادی یعنی لذت، کسی که هویتش را بنده ی خدا می داند آزادی یعنی گذشتن از هر چه غیر از خدا، کسی که طبیعت گراست آزادی را رسیدن به عمق طبیعت خودش می داند، فردی که وجودگراست آزادی را رهایی از همه ی ساختارها و رنگ ها و فقط حس کردن وجود می داند و ...

سلام و درود بر شما بزرگوار
کماکان موفق و موید منصور باشید
به سروده ی ( گلو بند ) سری بزنید
ممنونم