سه شنبه ۴ دی
باغ بدون ریشه شعری از فرشید افکاری
از دفتر رباعی نوع شعر رباعی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۲:۴۷ شماره ثبت ۵۰۳۷۰
بازدید : ۶۶۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب فرشید افکاری
|
راهی همه سنگ و شیشه و دیگر هیچ
یک دشت ِ وسیع ِ تیشه و دیگر هیچ
طوفان ببرد کویر و جا می ماند...
یک باغ ِ بدون ریشه و دیگر هیچ
...
یک لاله ی آتش و بهشتی در مه
یک کلبه ی مخروبه ی خشتی، در مه
من مانده ام و نگاه مرگی مبهم
آنسوی طلوع ِ سرنوشتی در مه
...
این سایه ی شعله ور تبی تکراریست
انگار که قسمت ِ شبم بیداریست
یک مرگ سپید ؛ بر پل نور نبود
کابوس به دشت تیره موجی جاریست
...
دانست : طلوع نیست در فال ِ غروب
یک مرگِ سیاه بوده اقبال ِ غروب
مانند همان باد که از وحشتِ شب
عمریست که میدود به دنبالِ غروب
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بودند