جمعه ۷ دی
اویی که ... شعری از محمدرضا بهرامی
از دفتر شور عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۵۵ شماره ثبت ۵۰۰۱۰
بازدید : ۶۷۲ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب محمدرضا بهرامی
|
به دنبال تو می آیم ، تویی دنبال اویی که ...
بدا بر حال و روز من ، خوشا احوال اویی که...
سراغم را نمیگیری و حالم را نمیپرسی
خبر دارم که می جویی تو دائم حال اویی که ...
به دستت دادم این دل را، رهایش کردی و رفتی
و بر روی زمین افتاد و شد پامال اویی که ...
بجای شهد لبخندت ، به کامم قهوه میریزی
چه شیرین میشود از کام تلخم فال اویی که ..
نمیخواهی مرا جانم ، که دل بستی به غیر از من
بدِ بختِ مرا بین و ، خوشِ اقبالِ اویی که ...
ترنم های عشقم را ،هیاهو می شنیدی و
به گوشت چون ترنم بود قیل و قال اویی که ...
من و دیوانه بازی و جنون عشق و ناکامی
که عصر ظاهر زیباست ،چون امثال اویی که...
زمینگیرت شدم آخر ، قفس شد سهمم از عشقت
شدی در آسمان عشق ورزی بال اویی که ...
سخن از عشق میگویی، برایم قصه می بافی
ولی در آخر قصه ، توهستی مال اویی که ...
#محمدرضا-بهرامی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.