چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
شعر ، از تو شاعری بر انگیزد! شعری از محمد حسن یعقوبی
از دفتر حضرت نگاه نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۵۲ شماره ثبت ۴۹۹۷
بازدید : ۱۴۲۲ | نظرات : -۱
|
دفاتر شعر محمد حسن یعقوبی
آخرین اشعار ناب محمد حسن یعقوبی
|
ماه چشمان ات را که می تابی
بی محابا مخیل سر انگشت ات
جاده ای را شروع میکنی
و تا انتها
به گل می نشیند
پاسخی گره خورده با کمان نازکی از خورشید
چشمان ات رازی نهفته تر باید، تا مثابه ی شعر و
شعور،...
نگاه کن!
به شهر
اندرون آیی و تازگی،
شکوفه باران تشویش هجمه تن ات
شاعری زاده باشد و
شعری بر انگیزد
رسالتی که تو آغاز میکنی
روزگار تهی رنگ می بازد
سبزهایت دچار تازگی می رود
از دور
و شهر ستاره باران سکوت می شود!
با تو می خواهم ات بال ها بگشایم
قصه ای
نه تازه با چشم هات.
محمد حسن یعقوبی
سیزدهم آبان نود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.