سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        چقدر بهتر بود...

        شعری از

        حسین کریمی

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترکیب بند

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۴۶ شماره ثبت ۴۹۸۹۶
          بازدید : ۷۰۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین کریمی

        به مناسبت سالروز شهادت حضرت جوادالائمه، امام محمد تقی علیه السلام
         
        عجب خجسته حدیثی که همچو گوهر بود
        سفارش پدری به جوان دلبر بود
        «نرو از آن در کوچک که سمت دیگر بود
        که چشم خیل گدایان همیشه بر در بود»
         
        چه بارگاه و چه صحنی شبیه مشهد ما
        چه آشیانه‌ی امنی شبیه مشهد ما
        عجب حریم و چه شأنی شبیه مشهد ما
        خیال صحن و سرایت همیشه در سر بود
         
        چه خوب می‌شد اگر تا سحر درون حرم
        فقط سه واژه‌ی تنها من و ضریح و سرم
        تو هم اگر که بیایی ز اوج لطف و کرم
        کدام خاطره از این خیال برتر بود؟
         
        تمام عمر نشستم به آستان شما
        همیشه خیره نشستم به کنج خوان شما
        مرا بس است ز روزی کمی ز نان شما
        غلام حلقه به گوشت به شاه سرور بود
         
        چنین غریب به چشمش ندیده کون و مکان
        چنین اسیر غمی  تا ابد ندیده زمان
        صدای هلهله‌ها بود و رقص دخترکان
        تن نحیف تو اما میان بستر بود
         
        به دست و پا زدنت نانجیب می‌خندید
        به «آب» گفتن تو ای غریب می‌خندید
        شبیه قاتل «شیب‌الخضیب» می‌خندید
        عدو غریبه اگر بود بِه ز همسر بود
         
        عطوفت و دل سنگش اگر نمیمرد آه
        تو را به بام با طناب گر نمیبرد آه
        کمی ملاحظه می‌کرد و گر نمیخورد آه
        لبت به تیزی پله چقدر بهتر بود
         
        تو را کشید و رسیدی به بام خانه‌ی خود
        چه روضه‌ها که تو دیدی به بام خانه‌ی خود
        «حسین» را تو چشیدی به بام خانه‌ی خود
        پناه جسم رها بال چند کفتر بود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ ۰۵:۴۸
        خندانک
        درود برادربزرگوارم
        ماجورباشید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۵:۴۰
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ ۰۹:۵۷
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        ابومجتبی دامغانی
        شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ ۰۹:۵۲
        درودها بر شما
        بسیار زیبا ست که بدانی عالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه دلاور
        دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ۱۷:۱۰
        چه خوب میشد اگر تا سحر درون حرم

        فقط سه واژه‌ی تنها من و ضریح و سرم

        تو هم اگر که بیایی ز اوج لطف و کرم

        کدام خاطره از یک خیال برتر بود؟ خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۲:۱۶
        سلامـ و درود بر شما...
        اجرتان با جواد الائمه
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1