آواز قو

که تن به تن یا جمعِ تن ها


حل شدیم ، در حیله یِ مام . .....دریاد ماندنی سپیدتان آرمین عزیز

درود بر برادرخوبم ارمین
که همیشه زیبامحکم ومتفاوت می نویسد
موفق باشی استاد

با درود جناب اسدزاد بسیار خوب سروده اید موفق باشید

درود بر دوست گرامی

سلام
دوست خوبم رامین
چقدر خوب بود شعر اعتراضی شما
کوبش ها به جا و فواصل یکنواخت بود
افرین
افرینافرین

درود بر شما دوست گرامی و بر احساس زیبا و شاعرانه شما که در جای جای

اثرتان جاریست ....

سلام بزرگوار
احسنت

............. .....................
درود برادر خوش ذوقم
همیشه زیبااا می نویسید . اشعارتان را دوست دارم و از خواندن آنها محظوظ میشوم
شاد باشید و همواره نویسا
............. ......................
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

روزی لئو تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد!

زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد!

بعد از مدتی که خوب فحش داد،
تولستوی کلاهش را از سر برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد، و در پایان گفت: من لئو تولستوی هستم!

زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: چرا خودتان را زودتر معرفی نکردید؟!

تولستوی در جواب گفت: شما داشتید با توهین هایتان خودتان را معرفی میکردید و من هم صبر کردم تا توضیحات شما تمام شود و بعد خودم را معرفی کنم!!!

درود بر آرمین عزیزم
بسیار عالی و خواندنی بود
مرحبا داداش گلم

درودها

سلام بر برادر گرفتار در وقت
من مستم و تو دیوانه
ما را که برد از این خانه
البته من سواد موسیقایی ندارم و این بیت بالا را هم اگر درست نوشته باشم و یادم باشد از ترانه های روزبه نعمت اللهی است و کلا می خواهم بگویم همیشه سروده هایت در هر قالبی ریتم و آهنگی مثل همین ترانه بالا که قسمتی از آن را نوشتم در ذهن من القاء می شود ....امیدوارم همیشه شاد باشی و سلامت برادر خوب و اندیشمندم...

زیبا سروده اید واحساسی

خطاب به مادر ...همان زاینده آدم و غم...همان زاینده بشر و شر...
مادر یا خدا...یا هستی و فلک...
دوست عزیزم و هنرمند گرامی ، جناب اسدزاد همان جا که ملخ درخت را یکجا خرید من فهمیدم که نسخه کلا پیچیده شده و کار تمام است و خلاص...
خیلی جان دار و خاکستری و ارزشمند بود اثر شما و من بهره بردم ... درود بر شما

درود بر شما

درود بر شما