خموش ای صوفیـا !

دوست نازنین و اندیشمندم بهترین ها را از قلب از خداوند منان برایت خواهانم

درود ها دوست خوب و اندیشمندم فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما و خانواده عزیزتان مبارک باد

درود ارمین
بسیااااااااااااار عالیییییی

نَـزَد پـرده کنـار از چشـمِ مسـتم.............به به چه شیرین وزیبا ورندانه...
درودبرشما

درود گرامی
دوبیتی بسیار زیبایی است
تا اینجا هم ایول دارد
چون دوبیتی های قبلی شما
اکثرا دو تا بیت زیبا بودند
جسارتا دوبیتی نباید سرشار از احساس باشد؟
فلسفه و تعقل بعهده رباعی نیست؟
لطفا جسارتم را ببخشید
و باز هم دوبیتی زیبا مثل همین بسرایید
خرم و خوش باشید

با سلام جناب اسدزاد بسیار عالی موفق باشی

دوست دارم شعر های زیبای تو را
داداش گل و عزیزم

جناب آقای اسد زادعزیز، سلام علیکم.
..............................................................
تفسیر وبرداشتِ بسیارزیبا وزیرکانه ایست از بیتِ جناب حافظ......
احسنتم........وخسته نباشید...(دو، متّه به خشخاش) که هیچ ربطی هم نداردو(باپوزش)......(خموش ای صوفیا....)،(ا) درآخرِ (صوفی) خود حرفِ نداست......(ای ) هم همین معنارادارد.....ودرنتیجه درنامِ شعرتان، دوخطاب هست...(اِی ....و،آ...)وحضرت، ....گذشته ازمعنی.....درموردِ کسانی به کارمی رودکه (حضوردارند) و، (اموات) را، شامل نمی شود...
عرض کردم که (متّه به خشخاش) است.
تولّدِ مولا یمان،حضرتِ صاحب(صلوات الله علیه) برشما مبارک باد.

درود بر شما

می و سجاده ها رنگین به او بود
نگاه عاشقم در جست و جو بود
ندیدم صورتت را حضرت دوست
همیشه نام تو در های و هو بود
عیدتان مبارک
✳✴✳✴✳✴✳✴✳✴

درودبرشما

سلام و عرض ادب
آفرين بر شما
زيبا ، شيرين و خواندني سروده ايد
زنده و پاينده باشيد

حسی که به این اثر زیبا داشتم چیزی شبیه شعر عمر خیام بود...
قومی متفکرند اندر ره دین ...
قومی به گمان فتاده در راه یقین...
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی ...
کی بی خبران راه نه آن است و نه این...
دوست عزیزم جناب اسد زاد بالاخره پرده را کنار خواهد زد . این وعده الهی است و شکی در آن نیست.
لا ریب فیه ...هدی للمتقین
درود بر شما

آفرین

درود بر شما...مرحبا زیبا بود

درود بر شما جناب اسدزاد بزرگوار

دوبیتی زیبا و عارفانه ای بود

دست وقلمتان توانا

چقدر خوب

یارب این پرده ظلمت بشکاف وبنما قائم آل محمد به هزاران صلوات

عرض ادب و احترام
بی نهایت زیباست و موزون
اگر چه برداشت و درونمایه ی شعر هم بسمت
خیال و ذهن حضرت حافظ میرود . ولی نباید از کلامات دیگران عینا بکار برد .....
اگر از تضمین استفاده کنید بی شک دلنشین تر میشود .
عفم کنید بزرگوار .....

خیلی هم زیبا درود

................... .....................
درود جناب اسدزاده ی عزیز
این اثرتان را بسیااار دوست داشتم
مصرع آخر عاااالی بود
................... .......................

تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده مي شود. پس از اندك زماني دادِ شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد: جاسوس مي فرستيد به جهنم؟!

-از روزي كه اين آدم به جهنم آمده، مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و عرصه را به من تنگ کرده است.

سخن درويش اين چنين بود:
با چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف به جهنم افتادي، شيطان تو را به بهشت باز گرداند...

درودجناب اسدزاده
زیباسروده اید گرامی
مرحبا

آرمین مهربان
درودبرشما
آفرین

سلام گرامی
وزین ابیات ناب شعری خطور کرد
برین ذهن خمور ، مستی ظهور کرد
همین پیمانه و جام مـــــــی ات ،فخر
کزین ابیات ناب ، نوری عـــــبور کرد

قدر دان ذهن زیبایت باش
خدا

بسیار عالی
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

سلام بر گرامی برادر ارجمندم، جناب آقای اسدزاد عزیز.

درود تان باد.

توفیق حضور در گلشن ادبستان حضرت تان را مغتنم شمرده و

بهره مند شدم.

با مهر :
\" آگاه \" .

.

با سلام جناب اسدزاد بسیار عالی موفق باشی

درودها برشما رندانه و مستانه سرودید

درود بر آرمین عزیزم
مرحبا داداش گلم

درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز

سلام بزرگوار
احسنت ،عالي بود

سلام بزرگوار
احسنت ،عالي بود

سلام و چقدر بی تاب ماندم که از بالا شروع کردم تا به شعر تو برسم و بخوانم آن را.....

محاکمه دشواری است
بازی در صحنه....
پرسش هایی از خدا
که هرگز پاسخ نمی دهد
تو فقط یک بغل زمان داری

قسمتی از یک شعر که در حال کار کردن بر روی او هستم و این اولین نوشتار از آن تقدیم به تو.....

نظر بر چیزهای دگر داری و دقایق که در کمتر کسی دیده ام
کلامت دگرگونه کلامی است که باز از کمتر کسی شنیده ام
عشقی دگر ساز میکنی براز که آن ازتو بجان ودل بگزیده ام
ای تو جان ودل و نور دیده ام

سلام
دست مریزاد
زاهد شعر حافظ از سر پیمان برفت و بر سر پیمانه شد ولی ...
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد

نَـزَد پـرده کنـار از چشـمِ مسـتم

سلام و درود به برادر خوب مهربان و بزرگوارم
به مهمانی شما آمدن برایم افتخار شد
بسیار عمیق و سرشار از لطافت
خوشحالم که دوباره در کنار شما هستم

به ما هم سری بزنید

سلام جناب اسد زاد عزیز
باز هم خیلی قشنگ
و
درود برشما