سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        بوی بهار

        شعری از

        هوشنگ زاهدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۰۲ شماره ثبت ۴۶۶۸۱
          بازدید : ۴۵۴   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هوشنگ زاهدی

        مرکبی بین ازصبا شا دان وخندان میرسد
        درنفس هایش عجب بویِ بهاران میرسد
        میدهد باهر دَمَش بر دشت و صحرازندگی
        دیگر عالم در نظر دور از زمستان میرسد
        خندۀ گل در چمن باری دگر حاکی ز آن
        بلبلی عاشق بزودی در گلستان میرسد
        عمر کوته را مکن مأنوس با ایام غم
        چون پس از هر ظلمتی خورشید تابان میرسد
        حسرت از دی پوچ واین تشویش فردا بی ثمر
        یارِ سرمستم نگر حالا خرامان میرسد
        محفلی از عشق باشد یار باساقی به بَر
        مطرب اندر راه وبرما وی بیک آن میرسد
        در کنار چشمه ای چون سلسبیل با نرگسان
        هر مَلَک دربزم ما با ذکر قرآن میرسد
        چونکه کردی زاهدی از عشق دل را با صفا
        بر تو هردَم لطفِ معشوقست آسان میرسد
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۳:۴۹
        جناب زاهدی گرانقدر دست مریزاد استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۳۰
        درنفس هایش عجب بویِ بهاران میرسد.............درودبرشما خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۰۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد خندانک
        جواد مهدی پور
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۴۹
        درود بر شما جناب زاهدی گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۰۲
        درود بر جناب زاهدی عزیز

        خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۲۶
        درود بر شما جناب زاهدی بزرگوار
        عالی سرودید و بسیار زیبا
        پاینده باشید به مهر خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۲۰
        .................. خندانک خندانک خندانک .........................
        بسیااار زیبااااا... خندانک خندانک خندانک
        دستمریزااااد جناب زاهدی خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ....................................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        داستان جالب (نشان شخصیت)
        مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
        پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
        پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
        سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
        هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
        مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
        نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
        مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
        مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
        نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»
        مهدی رفوگر
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۵۹
        درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        در کنار چشمه ای چون سلسبیل با نرگسان
        هر مَلَک دربزم ما با ذکر قرآن میرسد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6