يکشنبه ۲ دی
تنگ خیال شعری از سعید علی زاده
از دفتر آغاز راه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۳۴ شماره ثبت ۴۶۴۸۰
بازدید : ۵۴۴ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب سعید علی زاده
|
مانند برگی که خزان او را تکانده ست
من را دل پائیزی ات از خویش رانده ست
راندی مرا از خویش چون باد خزانی
آن سوز سرمای تو رنگم را پرانده ست
ترسم که گیرد آه من بر قلب سنگت
هر کس به دستی داده از آن هم ستانده ست
هستم چو ماهی قرمز ی تنها و غمگین
در تُنگ رویای تو تقدیرم نشانده ست
یک ماهی قرمز چه می داند ز دریا
در تُنگ عمری زندگی کرده ست و مانده ست
تنگ خیالت گشته چون دریا برایم
من را به عمق خویش این دریا کشانده ست
دیگر خیالت را نگیر از من که بی او
گم می شوم در شهر غم تابم نمانده ست
هر چند هستی بی وفا امّا خیالت
باشد وفادار و مرا از غم رهانده ست
آری خیال روی چون ماه تو من را
با خنده ای زیبا به سوی خویش خوانده ست
ای سرو خوش بالای من من بی تو هیچم
مانند برگی که خزان او را تکانده است
سعید علی زاده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودددددددددددد
بسیارزیبا بود