سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        هاتف

        شعری از

        رحیمه نیکوحرف

        از دفتر اشک پنهان نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۰۹ شماره ثبت ۴۶۱۷۹
          بازدید : ۷۹۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رحیمه نیکوحرف

        (هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
        گفت: ببخشند گنه می بنوش)

        رفت به میخانه که نوشد میی
        بنده که کرده است سراپای گوش

        مست شد ولب به لب جام زد
        شورگرفت گشت پرازجنب وجوش

        خنده زد و بوسه دمادم گرفت
        باز هم از جام دگر کرد نوش

        هاتف از این مسئله خوشحال شد
        بنده تماما شده چون می فروش

        بنده که مست از می و میخوارگی
        در دل شب او شده خانه به دوش

        نیست دگر یار کنارش بسی
        او شده بود بی کس و تنها خموش

        قصد دگر کرد همان شب که او
        لب به لب جام نگردد به نوش

        رفت کناری و با هاتف بگفت
        حرف مرا ایندفعه تو دار گوش

        من نخورم می نشوم می فروش
        تو دگر اینجا به کلامت مکوش

        رحیمه نیکوحرف (بداهه )
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۱۳
        درود بانو
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۲:۴۸
        با سلام بانو بسیار خوب موفق باشی
        سینا یعقوبی نژاد
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۳۸
        بسیار زیبا بود بانو خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۵۸

        با درود به شما

        و به سروده زیبا و شاعرانه شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲
        خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۳۹
        بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۳
        ................... خندانک خندانک خندانک ......................
        درود رحیمه جان خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        ..................... خندانک خندانک خندانک ........................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
        بزرگی در مجلسی ، یک اسکناس از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
        دست همه حاضرین بالا رفت.
        سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
        و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
        این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
        و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. خندانک
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۰۹
        درود برشما
        خیلی هم قشنگ
        خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۵۶
        بااحترام دربیت نهم ومصراع هفدهم بنظرکمی وزن میلنگه\"رفت کناری وبا هاتف بگفت\"اگر \"رفت کناری وبه هاتف بگفت \"بنظرم خوشتر وموزون تر میامد ولی در نهایت بسیار عالی سرودید خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۳۰
        درود بانویم
        سبز باشید خندانک خندانک خندانک
        اسامه یعقوبی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۳۳
        برای گفتن من شعر هم به گل مانده
        نمالنده عمری و صدها سخن به دل مانده
        صدا که مرحم فریاد بود زخم مرا
        به پیش درد عظیم دلم خجل مانده

        مرحبا خواهر خوبم بسیار زیبا قلم زدید
        برای شما و خانواده شریف و خوبتان بهترین ها را آرزومندم

        نماز روزه و طاعات و عبادات شما مورد قبول حق. پایدار سلامت و دلشاد باشید خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9