سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        صبح امید

        شعری از

        مازیار رومیانی

        از دفتر عشق نو نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۵۰ شماره ثبت ۴۴۶۰۴
          بازدید : ۳۹۹   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مازیار رومیانی

        اکنون ... بدور از روزمرگی و هیاهوی شهر ...
        لب پنجره ی اتاقم ایستاده ام و نگاهم به دوردست هاست ...
        به آن قله ی بلندی که فردا باتو فتحش میکنم ...
        نفس روح بخش و ملایمت شاخه های کوچک درختان را نوازش میکند و آرام آرام میشود مهمان ناخوانده ی صورت من...
        امشب ماه از بازی با ابرهای تیره خسته شده و بهانه ی این دل نوشته ی من شده ...
        نور تو به صورت من می تابد ...
        و من لبخند تو را از پنجره ی اتاقم میبینم ...
        دیر وقت است ، لبخندت بوی حوالی صبح امید میدهد ...
        لبخندت مرا یاد مادرم می اندازد وقتی میخواست مرا عاشقانه در آغوش بگیرد ...
        خجالت نکش کمی پایینتر بیا ... خیلی دلم برایت تنگ شده ...
        بیا باز عاشقانه مرا در آغوش بگیر ...
        من که میدانم هنوز هم دوستم داری ...
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مجنون ملایری
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳
        باسلام موفق‌باشی
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۴۱
        .............. خندانک خندانک خندانک ..................
        زیبااااا بود خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ............... خندانک خندانک خندانک ...........................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        کوهنوردی در شب و تنها قصد فتح قله ای بلند را داشت که ناگهان پاش لیز خورد و سقوط کرد طناب او مانع افتادن او به زمین شد او در حالی که بین زمین و آسمان معلق بود گفت:خدا کمکم کن؛ندایی شنید که میگفت:طناب رو ببر؛مرد با تعجب پرسید:چیکار کنم!؟ صدا گفت:طناب رو ببر مگه به من اعتماد نداری؟مرد گفت:دارم اما...؛مرد طناب رو نبرید فردا اخبار اعلام کرد امروز گروهی که برای کوهنوردی رفته بودند جسد مردی رو پیدا کردند که یخ زده بود در حالی که فقط یک متر از زمین فاصله داشت!‏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0