سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آهنگ من

        شعری از

        پیمان سلیمی

        از دفتر یادگار من نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۳ شماره ثبت ۴۴۲۵۹
          بازدید : ۷۶۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پیمان سلیمی
        آخرین اشعار ناب پیمان سلیمی

        گم می شم میان آرزوهایم
        رنگ می بازن رنگ چشمهایم
        دلسرد و خسته از مردم شهر
        غمگین از حرفای تلخ مثل زهر
        انگار دو رنگی داره عادت میشه
        دل ما سوخته است ای زاهد پیشه
        گم می شه صداقت در هجوم این رفاقت
        رنگی نداره این صداقت در رقابت
        حال دل ما رو ندانی ای رفیق
        در هر نگاهم کاش میدیدی عشقو دقیق
        آهنگ من دروغ نمی گوید
        آهنگ من شعر حقیقت رو می سراید
        در یک قالب و یک رنگ
        سنگین تر از وزن یه سنگ
        گم میشم در نگاهش دقایقی
        محکوم هستم به جرم عاشقی
        جرمی که ندارد حکم اعدامش
        ولی من با همین جرمم میرم سمت یه آرامش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام برادرخوبم
        زیبا وبا احساس بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۷
        درود گرامی
        دلنوشته ای جالب و زیباست خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        با احساس و خواندنی
        مرحبا
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳
        .................. خندانک .... خندانک خندانک ......................
        درود همشعر خوبم خندانک
        مثل همیشه زیبااا بود خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب

        درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»
        درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
        کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»
        درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
        چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
        مسعود احمدی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۲
        درودی دگر باره بر شما...
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک


        بیتی از آخرین سروده ام :

        یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

        در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8