اجاق کور

خان داداش مهدی عزیز عالی سرودی عزیز دل مرحبا داری برادر گلم

چقدر نزدیک ...نزدیک به حقیقت...با این که از زبان مرد بود اما گویا درد دل زنی بود که به پایان رسیده تما م امیدهایش ....ولی بازهم شاید هنوزم چشم
به چرخ زمان دوخته است که در ناامیدی بس امید ست

درود بزرگوار
سروده بسیار جالب و زیبا

در چند روز اخیر ، با جرات می توانم بگویم که امروز یکی از زیبا ترین تلخ ها را خواندم ...
دوست عزیز جناب صادقی ،
فقط در حوزه احساس و معنا باید عرض کنم و می گویم که خیلی زنده بود و آنقدر به واقعیت نزدیک بودند معناهای واژه ها که در بعضی سطر ها نفس سرد آن زن را حس می کردم ...
زیبا ، پر احساس ، منسجم ، و خیال انگیز نیز... درود بر شما

خیلی خیلی خیلی زیبا بود
برادرم
به خود میبالم که امروزم را با شعر زیبای شما شروع کردم
اینکه تقدیر چهر چوبه است و تصمیم در این قاب
انتظار از تغییر در حد وجود است و ........
خوب دلیلی شدید برای روزی چند بار سر زدن به سایت

سلام
جناب صادقی همزاد پنداری لطیف و با احساس بودی
انقدر نزدیک که آدم شک میکنه احسنت . لذت بردم
این همونه که بعدا بچه هاش میشن سوارکارو ......اینا

پاییزِ سالِ بعد اگر\" پا به ماه \" شم

تا قبل از اینکه یائسه گردم تباه شم

مادر شوم ، به گفته ی تو روبراه شم

تنها دلیلِ صبر و شکیبایی ام شده !



جناب صادقی بزرگوار بسیار زیبا به تصویر کشیدید و انتظار و امید هم خود شیرینی خودش را دارد
پایدار باشید

سلام بر برادر ادیبم
شاعری از جنس مردم .چقدر لطیف و زنانه احساس یک زن چشم به راه فرزند را به تصویر کشیده اید . زنی که مردش با او همراه نیست . خداوند لذت مادر شدن را از هیچ زنی نگیرد .

باسلام جناب صادقی عزیز عالی مثل همیشه موفق باشی

نمی دونم چی میشه گفت به این حس... اما خوندنتون آرومم می کنه حتی تا این حد غمناکم که باشه! شاید بشه اینجوری گفت که شعرتون به وظیفش خوب عمل می کنه! طرح قلمتون استوار

وقایع اتفاقیه را به شعر رساندن سهم هر شاعر نیست

پاییزِ سالِ بعد اگر\" پا به ماه \" شم

تا قبل از اینکه یائسه گردم تباه شم

مادر شوم ، به گفته ی تو روبراه شم

تنها دلیلِ صبر و شکیبایی ام شده !
يه لحظه فك كردم يه زن داره كنارم بلند بلند گريه ميكنه و حرف ميزنه
باين دوبيت كلي حال كردم دادا
حرف نداشت شعرت
از لحاظ احساسي و حال و هواي حسي شعرت يه دونه بود دادا
دمت گرم

سلام ای عزیز
صفای قلمت چه باحال است این شعر
آفرین ها به شما

سروده ای بس زیبا . افرین ها

سلام جناب صادقی گرامی
درود بر شما
بسیار زیبا

هرچه میخواستم در وصف این زیبا بگویم جناب جلالی قبل تر گفته بود:
\"خیلی زنده بود و آنقدر به واقعیت نزدیک بودند معنای واژه ها که در بعضی سطر ها نفس سرد آن زن را حس می کردم ... \"
درود بر شما

درود بر استاد مهربانم
بسیار عالی قلم زدید
خیلی خیلی خوب بود
لذت بددم
مرحبا بر شما

با درودی صمیمانه به شما و

احساس و کلام دلنشین شما ...

موفق و پیروز باشید ...

احسنت استاد گرامی
بسیار زیبا و دلنشین
درود بر شما...

سلام جناب صادقی گرانقدر
با همه تلخی خوشحالم مهمان اندیشه ی ناب وقلم ارزشمندتان بودم
بسیار زیبا وقابل تامل
لذت بردم
شادزی

دستمال های خیسِ مچاله کفِ اتاق
تنها دلیلِ هرزه گی ات ، کوریِ اجاق
در حسرتِ تـنِ تو شبِ داغِ اتفاق
دردی عمیق مونسِ تنهایی ام شده
پایداروسرافرازباشیداستادعزیزسروده ی زیبای خواندم ولذت وافربردم

جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
گفتنی هارادوستان گفته اند..جُزاینکه مربّع،مسمّطِ زیبایی است وزیبا تصویر سازی نموده اید.
موفق باشید .

...................... .............
درود جناب صادقی مود
تلخترین طنزی بود که تابحال خواندم
گفتنی ها را دوستان گفتند و من ترجیح میدهم در سکوت تحسینتان کنم:




....................... ..............................
شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.»
شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، پيش از موعد.»
گفتم: «به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای يا سنگ بندگی خدا به سينه می‌زنی؟»
شيطان گفت: «من ديگر آن شيطان توانای سابق نيستم. ديدم انسان‌ها، آنچه را من شبانه به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام مي‌دادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام مي‌دهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟»
شيطان در حالي که بساط خود را برمي‌چيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت: «آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمي‌دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خيانت، تا کجا مي‌تواند فرا رود و گرنه در برابر آدم به سجده می‌کردم.»

البته شما باور نکنین .جناب شیطان بیکار تشریف نداشتن و در حال خراب کردن رابطه ی خدا و ادم بودن

اینها جا مانده اند:

بهترين از اين نميشد آفرين استادم

سلام جناب صادقی گرانقدر
درود برادر و تبریک می گویم که منم منها به خودم خودم تبدیل شد و البته تبدیلی نبود و شما همیشه از اول هم بهترین بودید و ما عرض ارادت ......

به به مانند هميشه زيبا و روان و دلنشين

عرض ادب و احترام

زیبا ................زیباست
فکاهی(کمدی) زیبایی بود طنز نبود استاد بزرگوارم
طنز: معمولا خنده برای استهزاء است طنز وسیله است نه هدف
در طنز کسی مورد انتقاد قرار میگیرد اجتماعی و اصلاح طلبانه
در کمدی : خنده بخاطر خنده مطرح است ووووو
منظور شما باستهزا ءکشیدن خانما که نبود انشالله

عجب!
خیلی خوب بود این خط اخر پینوشت هم تعلیق خوبی ایجاد کرد
جدا خوب میگین و من که هیچ دلم نمیخواد شعری از شما رو از دست بدم

سلام و درودها برشما استاد گرانقدر
بسیار زیبا وهنرمندانه سروده اید
دستمریزاد

سلام..
حقیقتا سروده ی زیبا و در نهایت استادی..
دست مریزاد..درودتان باد....

درود بر دوست و استاد عزیزم جناب صادقی عزیز و مهربان و فرهیخته....... زنده باد

درود بر شما و مسمط بسیار زیبایتان

عرض ادب جناب صادقی
همزادپنداری تون دلم رو برد
عالی سرودین
لذت بردم در اوج غم نهانش
قلمتون کوک

سلام بر شما گرامی
از خواندن اثر شما بهره مند شدم
با آرزوی توفیق روز افزونتان
در مکتب تو همیشه شاگردم من
دور از رخ تو همیشه پر دردم من
\"درین زمستان\" و روز استاد ببین
بی نور معلم این چنین زردم من

سلام

خسته نبا شید

هر وقت شعر هام تمام می شود به شعر های شما سر میزنم

امیدوارم موفق باشید

دوستان مشارکتشان کم شده

وقتی شعری دارند می ایند و دو سه تیکی میزنندو می روند

به نظرم این سایت برای این است که ادم روزی سه چهار تا شعر بخونه حتی اگر خودش هم شعر نگذاشته باشد

به هر حال

ممنون از اینکه هستید

سلام
گذر میکردم دوباره خوندم
واقعا زیبا است

درود بی کران برشما دوست واستادگرامی به زیبایی سرودی نشنیده ی دل را

جالب بود استاد

این شعر فهم ودرک بالای شما را میرساند

ممنون از شعر زیباتون

استاد فکری بزرگوار
اونقدر زیبا و واقعی بود که گریه ام گرفت .........
خدا نصیب هیچ زنی نکنه این درد رو ......

دستمال های خیسِ مچاله کفِ اتاق
تنها دلیلِ هرزه گی ات ، کوریِ اجاق
در حسرتِ تـنِ تو شبِ داغِ اتفاق
دردی عمیق مونسِ تنهایی ام شده

سنگيني محال سرت روي شونه ام ...

درود بر استاد طناز هاي اجتماعي ....آنتي فمنيسم

سلام مهدی مود عزیز بسیار عالی بود بزرگوار

سلامی دوباره به محضرتان

سلام و سپاس دوست بزرگوار

بسیار بجا و ژرف اندیشانه قلم زده اید

به مهر بسرایید و آزاد بمانید همیشه

سلام


زیبا بود

مرحبا

سلام...
عرض کنم که بنده که در حد اظهار نظر نیستم درباب شعر شما..ولی در باید گفت که حقیقت تلخی رو به تصویر کشیدید و خیلی هم خوب این کار رو کردید...
به نظر من اگر کسی بچه دار نمیشه،اصلا مشکلی نیست...اینهمه پرورشگاه اون بچه ها هم به یه سر کلاهی می رسن...دیگه نباید اینقدر ماجرا پیش بیاره که بکشه به هرزگی و چک و چونه و مشت و لگد و...
چه کسانی که زندگیشون از هم پاشیده به خاطر این مسئله ی بیخودی...حالا هم خون و نا هم خون...چه فرقی داره!
چقد حرف زدم...
خیلی خوب استاد عزیز

درود بزرگوار زیبا بود

درود بزرگوار

سلام
چقدر خاطره انگیز بود
ممنون از شما

سلام استاد خوبم
چه غمگینه

دارم لیتر لیتر اشک می ریزم اخ که چه تلخه وقتی شاهد این همه تلخی هم باشی

درود استاد بزرگوار
بامحتوا و پر معنی بود
درود بر اندیشه ی ژرفتان

درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز

درودی دیگر....

خواندم وبهرمند شدم بزرگوار.................عالی بود ./