کوچه ی عشق

به سلام...


... یک ردیف


بوسه می کارم؛


برگونه ی


شمعدانی های پای پنجره


برای او،


می دانم


بازهم


رهگذرشتابان


این


کوچه ی عشق است!


درود نازنینم
بسیارزیبا ودلبرانه بود

درود بانو
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
شاد باشید

بیدار شدن معشوق را چه زیبا توصیف معشوق
وقتی شاملوهم در توصیف آیدا گفته /با دستانت سپیده دم آغاز می شود
یا به این صورت/وسپیده دم با دستهایت بیدارمی شود
درود بانو آلاله سرخ

بیدار شدن معشوق را چه زیبا توصیف نموده اید
وقتی شاملوهم در توصیف آیدا گفته /با دستانت سپیده دم آغاز می شود
یا به این صورت/وسپیده دم با دستهایت بیدارمی شود
درود بانو آلاله سرخ

چندین بار شعر ت راخواندم ولی سیراب نشدم
صبح زیبایت بخیر

این عاشقانه عطر گل داشت... سبزی برگ ... و خلوتی کوچه...
کوتاه بود اما حرف را رساند ...
می دانم
بازهم
رهگذرشتابان
این
کوچه ی عشق است!
همه چیز تا این واژه ترکیبی خوب پیش می رود اما به این حرف \" رهگذر شتابان \" که می رسم ضربان قلب تند می شود...
منظور شاعر از\" شتابان \"و مقصود او از \"رهگذر \" کمی عاشقان را به دلشوره و دلهره می اندازد.
خانم رحیم زاده، فضای این اثر عجیب خواننده را بین زمین و آسمان \" معلق \" نگه می دارد. او می ماند یا این بار هم خواهد رفت...؟ بسیار زیبا و دلنشین بود و خیال انگیز نیز... درود بر شما

سلام خانم رحیم زاده گرانقدر
سپیدی عارفانه عاشقانه .با طراوت وبسیار دلنواز
زیبا واندیشمندانه به تصویر کشیدیدبا تشبیهات دلنشین
درودبرشما
لذت بردم
شادزی

باسلام بسیار عالی موفق باشی :

سرکارخانم رحیم زاده، بانوی گرامی، سلام علیکم.
........................................................................
می دانم.......بازهم............
رَهگذرِ شتابانِ .........
این.......کوچه ی عشق است.
............................................
سروده ی بسیار زیبایی ست بزرگوار، که تصویر ی زیباتردرخودش دارد.
گرچه،تصویر هم دلنشین است........
خسته نباشید ،

بوسه می کارم؛

برگونه ی

شمعدانی های پای پنجره

درود بر آلاله عزیزم
خیلی قشنگ بود مرحبا بر این ذوق و هنرت
لذت بردم

درود برشما خواهر فرهیخته ام
قسمت پایانی شعرت خیلی زیباودلفریب به دلم نشست
آ موختم که
جوردیگری بایدعاشق شد!!

درود خواهرم

شعری بسیار زیبا و پر احساس خواندم با تصویری که مثل شعر زیبا بود

مرحبا

به سلام...


... یک ردیف


بوسه می کارم؛


برگونه ی


شمعدانی های پای پنجره

رهگذر شتابان کوی عشق
چه تعبیر زیبایی درود به شما
بسیار عالی

درود بر شما خواهر مهربانم
بسیار عالی مثل همیشه
خواندم
لذت بردم
اموختم

ممنونم از شما

رهگذر شتابان کوی عشق

ممنون
زیبا بود
و مثل همیشه

سلام بر بانوی ادب و هنر
به نرمی و لطافت قلبی مهربان نگاشته اید
اشعار شاعر از روح و حقیقت درون او حکایت می کند
حظ بردم

................. ....................
رهگذر شتابان کوی عشق...
درود مهربانوی عزیزم
هم شعر و هم تصویر بسیااار زیبااااا بودند و دلفریب
دست مریزاد بانو
.................. .....................
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
“سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!

چه شعر زیبایی
وچه عکس دلربایی
دریک لحظه عاشق میکند وشعر وعکس
و خالق این اثر زیبا
پایدار باشید به مهربانی وعشق

درود ها برشاعره زیبا کلام وپر احساس شادباشی

سلام بر خانم رحیم زاده بانوی بزرگوار
اشعارتون استادانست در زیبایی گفتارتون شکی نیست
دلنواز و ناب بود و شیرین

این
کوچه ی عشق است!
سوسپ میشم یولامن دئییلریاریم گلیر
بلکه توزاؤلمییایول آخی نیگاریم گلیر
اؤآیریلیب گئدنن انتظارین چکه رم
بیله سوزنه چکمیشم گردئسم جانیم گلیر
به راه آب پاشیده ام میگن که یارم می آید
تاراه گردوغبارنباشدبه خاطراینکه نیگارم می آید
اززمانیکه اوازمن جداشده ورفته انتظارش رامی کشم
واگربگویم جانم می آیدآنوقت می فهمیدکه دراین مدت جدایی من چه هاکشیده ام
همکارعزیزم می بینم که ماشاالله شعرترکی نوشته اید
ازالطاف بی پایان شما بی نهایت وبیردنیا تشکر وقدردانی می کنم ای افتخارما فرهنگیان
ازخداوندسبحان می خواهم همیشه درخانواده گرمتان شادوسرزنده باشیدواین راهم می دانم که حتمن همسروفرزندانتان نیزبه شما افتخارمی کنند
چوخ یاشایاسوز انشاالله

سلام سرکار خانم رحیم زاده عزیز
بسیار زیبا و مملو از احساس
واقعا لذت بردم و ارتباط برقرار کردم
درود برشما

درود خواهر گرامی...

درود فراوان به سیده بزرگوار سرکار خانم رحیم پور
خداوند به شما سلامتی وموفقیت عطا فرماید
باسروده زیبا وتصویر زیبا که انسان را بوجد مبآورد
قدرت خداوند را میبیند که چه زیبا است وزیبا آفرین
دست حق نگهدار

سلام علیکم ...

بسیار عالی .....دست مریزاد

درودتان باد ./

سلام
وه
چقدرزیبابود
کوچه ای که درتصویربودگویاترجمان شعرتان بودبه زیبایی

سلام
به قول دوستم حانم افراشی عزیز
شعرتان به زیبایی کوچه گلبارتان بود
دستتان طلا

سلام سیده بانو
درود و دو صد بدرود
مانا باشی خواهری مهربان
شاد زی

درود بر شما
عالی بود
در پناه شاعرانگی ها

چه فضای معطری داشت شعر شما....

درودها بانو جانم

درود بر سیده ی شعر زیباییها

سلام

درود بر شما و احساس زیبایتان بانو رحیم زاده عزیز

ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

...................درود.....................

عاشقانه ای فوق العاده زیبا و دلکش .
چه صمیمی ست این شعر .
انگار فریاد می کند بیا بغل کن مرا .
و شعر خوب ، نیاز به جار زدن ندارد ... خودش جار می زند .

سلام خانم رحیم زاده گرامی زیبا بود

درود بانو
چه بهشتی خلق کرده است قلمتان ...طراوت و شادابی در واژگان این سپید ناب زندگی میکنند ...
زلالی اندیشه ی تادن را می ستایم


کوچه لره سو سپ میشم ...

شقیقها گیجِ اشعارت ، آلاله ی سرخ

عرض سلام و ادب
احسنت ................
اینست هنر نویسنده بازی با کلمات
و ایهام و استعارات ، لذت بردم
و نام زیبای سپید تان برازنده ی همین شعر است
با مراعات نظیر ..... کوچه ی عشق

سلام بانوی گرامی
بسبار لطیف و دلنشین بود
درودها بر شما

درود بانو آلاله سرخ
چه حس قشنگ و لطیفی داشت سروده اتان

سلام استاد
دوباره رو به پنجره احساست ترنم خوش به گوش می نوازد
این طرف عاشقانه می خوانم
آنطرف مهر می گسترانی
همیشه نوای زیبایت را در افق مهربانی هدیه داری.
دستمریزاد
موفق باشید.

سروده ای زیبا و پر احساس خواندم

بسیار هم عالی بانو الاله ..ببخش دبر رسیدم خواهرم

بسیار دوست داشتنی بود

عالی بود مهربان ...آفرین