يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
در ازدحام کلی نگاه و چشمک ماشین ها
آغاز شد قصه ما
و چه طولانی میشود باران انتظار تو
در خیابان بلند و خشک دلتنگی
نام تو رهگذر بود ابتدا
اما
به پنجره نگاه منتظرم که آمدی
هوای سرد زمستان دلم
از آمدنت گرم شد
وقتی در خلوت شب هایم
با خیال بی تابم به تو فکر می کنم
یادت چون بوی خوشی
می پیچد در فضای اتاقم و
درونم پر میشود از
حس پر طعم و لذت بخش دوست داشتن
من ساده میگویم گاهی
از جرقه گرم دو نگاه سرگردان
عشق می آید پدید
فردا در شلوغی آدم های خیابان
در آغوشم بمان
حتی برای چند لحظه
نگران چشم و دهان آدمک ها نباش
گر عاشقی جرم است و
بوییدن تن معشوق جرم
بگذار
ما را با سرزنش هایشان دار بزنند ..
..............................................
از مجموعه شعر : یاد عشق
شاعر : عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست