سه شنبه ۴ دی
مرگ وزندگی شعری از حمیدرضاسفید
از دفتر بهارچشم هایت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴ ۱۷:۲۹ شماره ثبت ۴۲۱۱۰
بازدید : ۳۵۱ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضاسفید
|
چندمی میری برای زندگی؟.
می کنی جان رافدای زندگی
زندگی مرگست،مردن زندگی
مرگ هم داردنوای زندگی
بشنوازهرسوصدای مرگ را
هرکجاباشدصدای زندگی
زندگی بازیست درمیدان مرگ
فرصتی کوتاه،وایِ زندگی
دست هابنهاده دردستان مرگ
می دویم امابه پای زندگی.
اینهمه دلواپسی های قشنگ،
گشته بردل هادوای زندگی.
راستی را،مرگ باشددرکمین،
برسرهرانحنای زندگی
بادسردی می وزدازسوی مرگ
نام بنهیمش هوای زندگی،
گوش مادردست های سردمرگ
چشم مامحودمای زندگی
زندگی بردوش ماباری کج است
تاچه می خواهدخدای زندگی.
یک دوروززندگی راشادباش
سعی می خواهدصفای زندگی
حمیدرضاسفید
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.