دوشنبه ۳ دی
عید غم شعری از حمیدرضاسفید
از دفتر بهارچشم هایت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۱۴ شماره ثبت ۶۳۸۶۰
بازدید : ۴۹۷ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضاسفید
|
آن راکه شال وکفش ولباس جدیدنیست
ماتم زده ست کنج دلش،این که عیدنیست
گفتی چرابه گوشه نشستی وغمگنی
عمریست من چنینم وچندان جدیدنیست
ماعرصه را به خلق خداتنگ کرده ایم
بی ما جهان که اینهمه ذاتا پلیدنیست
گفتی چراگلیم سیاهیست بخت ما
فرشینه های بخت کسی هم سپیدنیست
برقله ی امید رسیدیم عاقبت
وقتی که دردل ما هیچ امیدنیست
می چینم آن زمان گل صدبرگ آرزو
کزعشق آنکه ازدل من میوه چید نیست
من می روم زشهر شما روزگارخوش!!
درشهر تان هم آن که وفا می خرید،نیست
#حمیدرضاسفید
|
|
نقدها و نظرات
|
سال نوبرشما وهرکه دوستتان دارد مبارک باد.ان شالله سال جدید ازسال گذشته لبخندتان عمیق تر ودلتان شادترباشد. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پیشاپیش، پیدایش بهاران خجسته باد!
نسیم مهربانی، نوازشگر اندیشه های زلالتان!
شمیم بهاری، همدم لحظه های سبزتان!
از درگاه یگانه ی بی نیاز، سالی سرشار از:
سلامت؛ سعادت؛ خیر و برکت را،
برای شما و عزیزانتان خواهانم.
آوای دلتان، شاد و بهاری!