دوشنبه ۳ دی
شیرین تر از جانی مگر؟ شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۳۶ شماره ثبت ۴۱۳۸
بازدید : ۱۳۴۹ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
زلف میسازی پریشان ، تو پریشانی مگر؟ ناز بر در می کنی، ناخوانده مهمانی مگر؟
هردم از ره میرسد دردی ز کویت تازه تر مرهمی اندیشه کن ، دردم نمی دانی مگر؟
نیستت دیگر چرا از کوی درویشان گذر؟ از سر کوی من بیدل ، گریزانی مگر؟
من چگویم از غم هجرت که بس ناگفتنیست با زبان چون گویمت ؟ از دل نمی خوانی مگر؟
چشم برگرداندی و بر دل نکردی یک نظر شمس دوری می کند از کنج ویرانی مگر؟
کرده ای دل را شکار و غافلی از حال او از سر سیری نمودی صید و قربانی مگر؟
خرمم با یاد تو واندر عجب ماندم از این سبز با یاد تو گشت این دل ، تو بارانی مگر؟
دوش از کوی تو پیغامی به گوشم گفت باد باد کردی پیک خود ، آخر سلیمانی مگر؟
در جهانی که ندارد کس ز جان ارزنده تر جان ما سوی تو شد ، شیرین تر از جانی مگر؟
آخر از درد فراقت سینه مالامال شد درد ما را در بساطت نیست درمانی مگر؟
تا بدینجا شد صدایی گفت بس می کن رضا چند خواهی گویی اش اینسان و آنسانی مگر؟
درود بر همه عزیزان شعر ناب.این شعر نیز از سروده های تکراریست که از دفتر اشعارم پاک شده است.خوانندگان بار اول عزیزان لولی وش ، استاد ترکمان ، استاد زرین قلمی ،سرکار خانم عرب ،زهرا سمیعی ، سودابه طهمورثی ، اندیشه شاهی ،استاد شب افروز ،بنفشه ابوترابی ،استاد عزیزم جناب فکری و خانم بی تا عرب زاده بودند.از این عزیزان بابت تکراری بودن شعر عذرخواهی می کنم.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.