دوشنبه ۳ دی
افسون زمان شعری از محمد رسول باوندپور
از دفتر حسرت نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۰ ۱۷:۴۸ شماره ثبت ۴۱۲۰
بازدید : ۱۲۳۹ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر محمد رسول باوندپور
آخرین اشعار ناب محمد رسول باوندپور
|
دوستان گران قدر شعر زير حاصل زحمت هاي دوست خوبم محسن مهر پرور و من بوده است كه از شش بيت سه بيت را ايشان و سه بيت را من گفته ام . حال به نظر شما هر بيت متعلق بي كيست ؟
************************************************
چنديست در اين حادثه ها , غوطه ورم من
گنجشكم و صد آه , كه بي بال و پرم من
در گردشم اما نه پي ِ مسكن و جايم
هر لحظه پي ِ دانه و آب , دست به سرم من
مُهري ز خموشي زده ام بر دو لبانم
بگذار بگويند كه لالم وَ كرَم من
دنبال ِ فرارم كه از اين تن بگريزم
زنداني ام و از قفسم بي خبرم من
آن مرغ ِ ضعيفم كه در افسون ِ زمان خواند
بر شاخه ي خوشبختي عجب بي ثمرم من
گر (محسن) از اين حادثه رد شد , نه شگفت است
اين گفته (رسول) از پي ِ او در خطرم من
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.