پنجشنبه ۲۹ آذر
بانوی پائیز شعری از رضا صفائی
از دفتر عاشقانه ها نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۹ شماره ثبت ۴۱۰۲۹
بازدید : ۲۷۶ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب رضا صفائی
|
بانوی من
کسی به پنجره می زند
نوای دلنشین باران است
هوای عاشقی دارد بامن
چه زیبا لباسیست بر تن زمین
برگ و باد و باران پائیزی
همه چیز سر جایش
پائیز باران عشق
چهار فصل است که رفته ای
واین تنها مصیبت پائیزیست
می شنوی
صدای بلبلکان عشق است
پناه آورده اند به حفره ی دلم
شده اند نوازنده ی سینه ای بدون قلب
شیشه ام را پر کرده ام از عطر همیشگیت
برای نوشتن از تو ، باید ببویمت
قلمم را که می گیرم
به آشوب می کشند سینه ام را پرستوها
میخواهند به پرواز درآیند با بالهای شکسته
می گشایم دفترم را
تو را می بینم
آن گیسوان باران خورده ات
که خیس گشته اند با اشک چشمانم
می خوانمت با صدای گرفته
بغضی نفس گیر می شکنم در گلو
نوایی شنیده نمی شود از سینه ام
گویی آماده شده ام برای وداع
دستی به شیشه می زند
باز میکنم پنجره را
بانوی پائیز است
می شوید گونه هایم را با بارانش
چه عاشقانه است نوازش دستانش
احیاگر قلبم شده است در این مرگ عشق
به رقص می خواند مرا با باد و بارانش
زندگی می بخشند پنجره های باز پائیزی
عشق نمی دانند چیست
آنان که با چتر به میهمانی پاییز رفته اند
چه دلربایند دختران خیس باران خورده
باید بروم به زیر باران ، بدون چتر
می خواهم عاشق شوم
باید خیس باران باشد این بار
آنکه می شود بانوی قلبم
#رضا_صفائیی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.