سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ۲۶ مرداد!!!

        شعری از

        حامد خنجری عیدنک

        از دفتر هذیان نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۰:۱۱ شماره ثبت ۴۱۰۰۰
          بازدید : ۴۱۱   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک

        تزریقِ سمی در رگی بی روح و مُرده
        تبدیل یک عقده به شعرِ چرت و مفتم
        در یک سیاهی غوطه ور می رفتم و باز
        خوش بودم از تاریکی از اندوه گفتم
        مبهوت و مجبور از کمرگاهِ دلِ کوه
        مثلِ درخت از برگهای زرد لبریز
        مثلِ خودآزاری که بر خود میزند زخم
        روز و شبم با بخیه هایِ خود گلاویز
        بی رحمی اش پنجه به پنجه بر گلویم
        جان کندنی در هر تلاش و هر تقلا
        من در پی" خوشحالیِ یک لحظه" بودم
        هی باد می آمد به هم می کوفت در را
        بر شاخه هایِ خشک تقدیر و سرشتم
        آواز می خوانَد کلاغی نفرت انگیز
        با چشمِ مرموز، قااار قااارِ دل خراشش!!!
        یادآورِ دلگیریِ بارانِ پائیز
        یک بار عاشق بودم و... صدبار مُردم
        عشق و جنون بر روح و قلبم شعله افروخت
        من گُر گرفتم در جهان بی کسی و ....
        از شعله هایِ آتشم خورشید میسوخت
        دستی به طعنه میزند بر شانه ی من :
        < وابسته دنیایِ همه در نبض نبضم >
        شادی و شادم... شادیایِ کودکانه
        تلقینِ یک نوستالژیکِ کهنه به مغزم
        بیست و ششِ مرداد، مادرزاد مُردم
        سنگی مسیرِ جوبِ خوشبختیِ من بَست
        هی راه می رفتم مسیرِ برزخی را
        برگشتم و... رفتم... دویدم تا به بن بست
        هی زندگی می زد به چارچوبِ تنِ من
        بازی به بازی پشتِ هم آوانس دادم
        داور خرید و هی تمارض هی پنالتی
        من دل به امید و قضا و شانس دادم
        مرداد 93
        حــــــامد خـنجـــــــــری عــیدنک
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7