سه شنبه ۴ دی
|
آخرین اشعار ناب امیردشمن زیاری
|
بی انکه میعادی
بدین , روایت, مسموم و ناروا
کورسوی امید بزند
بگاه و بیگاه
تردید..در عمیق, تلخ ه پرسشهای بیقرار
شکوفه سپید میزند از یقین
احساس ایفای خویشتن میکند
وچشمی همه سرنگران
راه بر ادراک میگشاید و عقل نیزهم
شاید شاعری پردردسر
بی انکه گل دربر ومی درکف ومعشوقی به کامش باشد ، در من ره بریده ،
یاکه زسرگردانی،
درنگی گزیده اخر
که دراین مرغوای رهایی
مرهمسرودی بر دردهای بی پایان,
زمین و زمین خوردگان،
مجیزه عشق های پویا وجسور
عریان گری ،
عیان گریِ اینو ان
به هرز تماشای کمدی تاریخ درنشسته،
از پس ِ تعلیق و تردید ،
ساز و کاره من است .
شعر،
بیتابیِ تردید من است
پاره و سطر وسروده
به رهیدن ازدرد مزین میکنم
چرا که شعر حیاتم میدهد
وچون تهویه ایی مطبوع
من وجهانم را مدد میکند تا
زاشمئزاز ِاین اتمسفرِ تفتیده در زوال ِ گندتان
جانی به در بریم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.