الله اكبر
اينگونه در چشمانم خيره نشو الهه ناز...
هواسم پرت ميشود ...
بگذار تا قطب نماي ابروانت اينجاست كعبه را رصد كنم ..
درست به اندازه روزهاي نبودنت نماز قضا دارم ..
اين سرفه هاي لعنتي اگر بگذارند ...
نگاه كن هنوز از بركه چشمانت وضو نكرده ام كه قبله در
مقابل حضورت قيام مي كند ..
خوب ميداني چشم برگرداني از رويم زاويه همه ايمانم بي
كعبه گم ميشود در برهوت اشك ...
ميخواهم سايه ات سجاده نمازم باشد
الله اكبر
قد قامت االمعشوق ...قد قامت المعشوق
دو ركعت نماز عشق ميخوانم به نيت قرا بت دستانت
الله اكبر ....
بسم الله الرحمن ارحيم
الحمد و...
ميگم الهه ناز شكر خدا تكبير گوي آخرين نمازم هستي ..
يادت هست آخرين بار در بركه چشمان زلالت وضو كردم
...هنوز گونه هايم عطر تو را ميدهند ...
نميدانم چرا هر وقت ميخواهم نماز عشق بگذارم هواسم
هي ميپرد بسوي نفسهايت ....
استغفر الله ... چي دارم ميگم وسط نماز..
قنوت ..
واي الهه ناز كف دستانم را بيا ببين خط سرنوشتمان
دارند...
نگاه كن اين يكي خط من است و اون يكي هم مال تو ..
ولي چرا هر كدام به راهي ميروند ....
ربنا اتنا في ديوانه شدم نكنه دارم هذيان ميگم ..
...برو كنار از تير رس نگاهم الهه ناز هواسم پرت ميشود...
ركوع ..
سبحان الله از اين نگاه نافذت بانو ....امان از اين سرفه ...
هيچ ميداني از وقتي نبودي هر شب دلتنگيم را با يك بغض
كهنه سر ميكشيدم ديگر نماز شب هايم قضا نميشود تمام
شب لحن نفسهايت در گوشم اذان ميخوانند
سرفه هاي لعنتي كلافه ام كردند ...الهه ناز باز خدا را شكر
تو بانوي خيالهاي مني نه واقعي و گرنه تو هم روزي مرا در
نماز ديگري قضا ميكردي و من كافر ميشدم به عشق ...
استغفرالله ...دارم پرت و پلا ميگم باز وسط نماز همش
تقصير گونه هاي سرخ توست . ناز بانو ؟
هيس ..
سجود ...
سجده بر جاده هاي نبودنت كه ميگذاشتم آسمان برايم
تسبيح ميانداخت هزار و يك بار ....هر شب
من چقدر خوابم ميايد وقتي به سجده احساست زل ميزنم
من به خاك ميافتم و تو به آسمان خيالهايم ...
الله اكبر
الحمد الله خدا را صد مرتبه شكر الهه نازم كه در باورت
سهمي دارم به اندازه جانماز ت ...
تو كه خيال نداري بي خيالم بشوي و من بي نماز بميرم و
كافر ..نه الهه ناز نه ...
السلام و راستي سلام اولين روزت يادت هست زير باران
پاييزي ...قبول كن سلام ات از همون روز اول بوي
خداحافظي ميداد .
دارم شك ميكنم به ركعت ابروانت ..كجا بودم ...
الله اكبر
السلام عليك حقيقت هستي ...
و سرفه هاي در پي هم بد مذهب ...
اشهد و ان يادت باشد شهادت دادي از پس همه ديوارهاي
كينه به آسمان شبم سرك بكشي ....
من تيمم نميخواهم بي زلالي بركه نگاهت..
هي بانوي خيالهاي عاشقانه ام زود برگرد نماز قضايت بر دلم نمينشيند
و سرفه هاي بي وقت صبر كنيد ...
استغفر اله از اين عبادت عشق
سرفه ام انگار ديگه خيال تمام شدن ندارند ...دارم ...كم مياورم ...
ق ق قبول باشد پروازم .... به درود الهه ناز....