يکشنبه ۲ دی
لعنت!!! شعری از حامد خنجری عیدنک
از دفتر هذیان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ ۰۷:۳۱ شماره ثبت ۴۰۳۷۸
بازدید : ۴۰۷ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک
|
لعنت بہ این خانه، بہ این کوچہ ، خیابان
لعنت بہ این نابودنی ها در زمستان
آبستنِ دردم و شعری زاده شد باز
لعنت بہ این ابیاتِ غمگین و پریشان
رمال می گفت بر نمیگردم بہ قلبت
لعنت بہ فالِ قهوهء مانده بہ فنجان
معنا ندارد عاشقی در کنجِ خانہ
لعنت بہ این مجنونی و میلِ بیابان
بوران و سیلی جاری است بر گونہ هایم
لعنت بہ چشمانِ منِ لبریزِ باران
از راه دور - حتی - بہ من آغوش وا کن
اسفند چہ بد تا می کند با جسمِ انسان
حبس ابد خوردم کہ تنها باشم انگار
در یک اتاقِ مثلِ یک سلولِ زندان
حامد خنجری عیدنک ۱/۱۲/۱۳۹۳
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.