سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خمخانه خیام

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۴ ۱۵:۴۱ شماره ثبت ۴۰۰۸۳
          بازدید : ۱۲۷۵   |    نظرات : ۱۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        « خمخانه ی خیام »
        طلوعانه یِ هر شهرِ شبم را
        از مشرقانه ترین فانوسِ راهم
        شوریده می کاوی ...
        وسمفونیِ تاریکترین رخنه یِ جانم را
        از روزنه یِ روزانه ترین رازِ شباهنگی ام
        هر روزه میزان می زنی
         ـــ دیوژنِ مرموزِ من !
        " تهی سرشارِ مغزم "
        کوره روزم را به سوسویی نگرد
        و اشراقِ گنگِ نیلوفرانگیِ ام را
        به گات هایِ گام هایِ آهسته یِ ایمان
        به سرشاخه هایِ تردِ عرفان
        لرزان وشکسته وار، شرر نسپار
        که شکن شکن
        می پیچم در صبحِ شراب
        خامیده از خشتِ فلسفیدن وُ
        خموده از خمار ...
        شاید نردبانِ همیشگانِ نرفته ام
        در کمالِ کورمالِ دستی بسته
        در صعودِ سئوال برانگیزِ حجمی از خطِ سقوط
        در سفرِ صفر و ثانیه گذشت
        که گردنِ خُرد و پله یِ پایمالِ خِرَد
        زیرِ سطحِ بکرِ فکری سپید
         وپاسخِ بی خط وخالِ بی خبری
        که شکسته ترم می کند در خلسه هایِ بی خودی
        و طاعونِ مزمنِ خشت هایِ خشک
        بر چرخ هایِ خالیِ کوزه گرانِ خواب
        مرورِ مرده یِ مرا
        تمام
        که بی مرام
        از خودم خراب تر
        چه نامراد
        چه نامراد ... !
        در نسارِ میخانه هایِ صبح
        مل و گِل
        در جام های بی سرانجامِ شکوخنده یِ دل
         خط به خط
        به خمخانه ی خیام می برند
        خامه های خیمه یِ خوابم را ...
         وهر صبحِ صراحیِ سفالین
        که به باده نیالوده مستم
        کج و راست
        سکندری های ساکت جوی هایِ سئوالم
        به جستجویِ تو می رود
        من پالوده از تو وُ
        آلوده ی توام !
        « ته نشین واژه ام »
        از صلبِ کلام
        سربِ مرام وُ
        شربِ مدام وُ
        هی هنوز هم
        هم قبیله یِ باران ؛
        روز است و آه ...
        ای دریغ !
        ای شهپرِ شافی
        صافیِ صوفی که تویی
        راه و چراغ را چرا ؟!
        «شب پرِ اعمی که منم »
        هیهاتم و شرم آلود ...
        طلوعانه هر شامِ زبان خموشیده به کام
        به اندوه اندوده زنی بر سرِ جام
        آه از این همه رنجِ مدام
        این همه بیهوده به خام ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        علی دولتی

        ،

        سپیده ی صبح

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        سید حسام حسینی ارسنجانی

        ،

        عرفان ویسی(هستیار)

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        حسین سعیدی

        ،

        تاراز (امین افضل پور)

        ،

        مریم شجاعی(بشارت )

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        علی غلامی

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        علیرضا محدثی

        ،

        ملودی ( ترانه )

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        داریوش امامقلی زاده

        ،

        حسین راستگو

        ،

        امیدمرادی

        ،

        مسعود ولی عرب(آرمان ایرانشهر)

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        محمد جواد شاه بنده

        ،

        مهدی حسن نژاد(باران)

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        رحیم نیکنام

        ،

        فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        جوادرحیمی(راحم)

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مسيحا (ياغي)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        ساحب

        ،

        جواد مهرگان مجد

        ،

        محمد ایثاری نیا (جوینی)

        ،

        محمد ممبینی

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        ماهان محمدی شکیبا

        ،

        محمد محسن خادم پور

        ،

        سید محسن سیدی

        ،

        نازنین حسنی

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        فاطمه سپهری

        ،

        ابوالفضل خداوردی پور

        ،

        کیوان رادفر

        ،

        مرتضی فیضی (هاوار)

        ،

        سعید چرخچی

        ،

        روح اله عسگری

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        مصيب اشرف زاده ( صبور )

        ،

        ایلیا

        ،

        فاطمه سادات بحرینی(بحرالغزل)

        ،

        شاهدخت

        ،

        ایرج محرم پور

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5