سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        دار خورشید...

        شعری از

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        از دفتر غم نامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ تير ۱۳۹۴ ۱۱:۴۱ شماره ثبت ۳۸۵۴۴
          بازدید : ۲۸۸   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

        شبی خورشید:
        از خون جنون تو
        خودش را دار خواهد زد
        شبی از شوق وصل تو
        شبی تنها و افسرده
        شبی ....بر باور سرد سهیل خویش
        در آن هنگامه ی فرخ
        خودش را دار خواهد زد
        وقتی
        گل نو باور غمگین عریان تهی
        آنسان که میخندد به روی باغ تلخ آرزوهای
        خیال خویش
        من از خیل نگاه درک پستوی نگاه تو
        نمیدانستم که باغ نرگس
        و
        نسرین
        و
        آویشن ، دمی زخمیست
        خیال خام تلخ خواب خویش است
        این خزان نو شوریدگان پست
        شبی آرام خواهم شد
        شبی در سرنوشت کودکان فاجعه
        دست خواهم برد
        و نان حضور جبر را
        شبی در مامن گهواره ی طفلان بی مادر
        بدون اذن همسایه
        سیاهه ی ترس را پاره خواهم کرد
        بردگان
        این خفتگان غم
        بردگان هزاره های دیوار
        بردگان هبوط متلاشی
        در نامیزان عدل
        را گریزگاهی
        شبی سیاه چاله های عبوس رخ در عذاب
        وجدان زمان و نهاد نور آویخته ام
        خواهم بود
        و
        شامگهی رودرروی خالق خویش
        بی تفکر به آرزوهای عقیم
        کنار کدخدای خویش
        کفو ناز رقصان بلند بالای رویای شبهای
        سیاه خویش خواهم شد
        کنار پنجره...دستی به گیسوی شب
        و
        یادی به یاد یار دیرین غمین دوش
        خواهم برد
        کنار حجرهای تو به توی خاک
        که آنسان سایه ی مرگ گناه خویش
        که آنسان سایه ای دیگر
        در زمخت پوشان جامه های چرکین و ژولیده
        دمی نالان و افسرده
        نگاهی سرد را میهمان کند پتیاره ی دیروز
        شبی خورشید سرد آوازه ی کوران شوم
        در لابه لای لابه های مست لالایی گلها
        و
        حضور خویش را اعلام خواهم کرد
        شبی
        تنها
        و
        سرگردان
        خیره در عمق نگاه خویش/
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3