گاهی به نگاهی دل میبازیم، شاید و گاهی به لبخندی و گه به صداییی..........
گاه نفسی میکشیم و مست، و گاهی دل میدهم به هیچ وگه میسوزیم ز جفایی..........
گاهی چشم میبندیم و میبینیم همه چیز و گه با چشم باز نمیبینیم و کوریم...........
گاهی به محبتی دروغین عاشقیم و گه به دوست داشتنی خالص مشکوک...........
گاه با دشمن دوست و با دوست دشمن ............
گاه پادشاهیم بی هیچ و گه گداییم با همه چیز............
گاه خورشید تابانیم و گه تاریک وظلمانی...........
گاهی سواریم و گاهی پیاده...........
گه به سلامی دل خوش و گه به کلامی دلگرم...........
گه نفسی می آید و زنده، وگه نفسی نیست ،مرده............
گه به گرزی حریفیم و گه به زره ای ضعیفیم.............
گه بالا و گه پایین گه آزاد و گهی اسیر...........
ای حوس بگذر از ما که گشته ایم فقیر
افتاده در دام بلا و گشته ایم اسیر
.
.
.
.
اسیر بازی عشق و نمیدانم کجا ماتم
دلیل ماندنم هرگز نمیدانم ،چرا پاتم