سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        فریب

        شعری از

        ملودی متولیان

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ۱۲:۳۰ شماره ثبت ۳۸۲۵۲
          بازدید : ۳۷۷   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ملودی متولیان
        آخرین اشعار ناب ملودی متولیان

        آلودگیه شهر ما از آدمای (ashenas)
        یه روزی دوس دارن تورو یه عمری میشی ناشناس
        به هیشکی دل نبند آخه، همه میزارنو میرن
        همه رفیقه نیمه ران، یه عمره که بدی دیدن
        خیاله هیچکی این روزا نمیرسه به آرزوش
        پایانه سختیا نشد روزای بیخیالو خوش
        چه وانموده سختیه بگم که حال من خوبه
        چه سخته اینکه خواسته هام واسه همیشه سرکوبه
        بهارشم تو پاییزه ، یه سالی که جهنمه
        جونم گرفت ازم ولی ، میخواد نشون بده کمه
        پر از دروغه گوشه من ،منم دروغ میگم بهت
        از آدمو شکستمو یه روزی میشکونم دلت
        سیاهه چشمه گریه هام، چشای رنگیتو دیدم
        دلم که مرده وقتشه، منم بمیرمو برم
        یه ریتمه شاد ندارمو ، میرقصی با خیاله خوش
        تو مشته تو غرورته، من حرصامو دارم تو مشت
        خودم رو هم نمیبینم ، به جز خودت کیو دیدی
        یه گل همیشه رنگی نیس، یه روز میفهمی خشکیدی
        تو هم میسوزی وقتی که ، یه دنیا رو آتیش زدی
        تو خوبی هات زیاده و ، میخوای نشون بدی بدی
        دل من هرچی رو کشید، باید بگیره نمره بیست
        با دلخوری تمومه و با دلخوشی شروعی نیست
        دروغو نارو عادیه، گوشم فقط زیادیه
        سفید قشنگه وقتی که، تمومه شهر سیاهیه
        چه زخمایی رو کندمو نشون دادم که جاش نموند
        ولی تنم شکنجه شد، با دردایی که کم نبود
        برای خنده هام زوده، منی که تقدیرو دیدم
        یه عقده تو دلم دارم، به دنیا میریزم میرم
        به حدی پرته این حواس، که دیده هام ندیده شد
        نفهمیدم این آینه ها نشون داده نداشتمو
        همه میگن دوستت دارم ولی بوی دروغ میدن
        اگه بپرسی عاشقم؟ بازم بهت دروغ میگم
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0