دنیاوآخرت

بی خبربودن‌دگر ،معقـول نیست
هیچ‌حُکمی بهرتان‌مجهول‌نیست
ختمِ قــــرآن و نمــــازِ نیـمه شب
گر دلی را بشکنی مقبــول نیست
گــر تمــامِ عُمـر ، زاهــد پیشه ای
بهرِتو در آخرت محصول نیست
بی محبت هر که باشد، ای دریغ
در گروهِ عاشقان مشمول نیست
کارِ خیــرت نیست از جنّت مگو
علتش رادر جهان معلـول نیست
غافــلان را صد اشـارت داده اند
رحمـتی بــر آدم مغفـــول نیست
چــون به کار آید تبرزین ، بهــرِتو
حاجتی‌دیگربه آن کشکول‌نیست
شیعه خودرا ،ازچه رونامیده ای
تا یتیمـان را دگر ، مأکول نیست
تاکه درصَدری ، توانی‌دست گیـر
قدرتی در چنته یِ معزول نیست
مالِ خــود را صرفِ کارِ خیــر کُن
چونکه درعقبی،نیازت‌پول‌نیست
هـرچه کـردی خود جوابش رابده
بهــرِ کارِ تــو کسی مسئـول نیست
خـوان حدیثِ منـزلت،اندیشه کُن
پایه ای برگفته یِ مجعول نیست
تکیه برخــودکُن ، خـــدا را یــادکُن
دردعا بهرت کسی‌مشغول نیست
فاعلِ کارِ ثوابی‌ ٬ نیستی
تانباشـــدفعل،پس مفعــول نیست
چشمِ هیـــزِ پُر هــوس در آخــرت
عاقبت پاداش جــزمفتـول نیست
گــــر بُوَد پرونده ها پــاک و تمیــز
این چنین‌شعری‌دگرمعمول‌نیست
کُن شفیــعِ خـــویش اولادِ عـــلی
برتر از این حامیا فرمول نیست
کوفه ای دیگرنخواهد٬سجده گه
طاقتش در دیدن مقتول نیست