جمعه ۲ آذر
مادر شعری از عباس بر آبادی
از دفتر رویش نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۰ ۱۰:۵۶ شماره ثبت ۳۷۷۴
بازدید : ۱۱۳۵ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب عباس بر آبادی
|
شب در راه است و گوش دادن مدام به لالائی تاریک شب بی ضرب آهنگ مدام
و تکراری
و باز بی نهایت ثانیه در سکوت به هم گوش دادن
چند
سالی است رختخوابم پهن است باغچه را کسی بیل نزده است و شیر حیاط هنوز
چکه می کند
وقتی مادر یا یکی مثل مادر نیست خیلی چیزها گم می شوند کلیدها، جورابها ، برادرها ، خواهرها
باز کلیدم را گم کرده
ام باز کلید ساز به من خواهد خندید
من به او گفتهام وقتی مادرم
برگردد تمام کلیدها یم را پیدا خواهد کرد
و من به همه به برادر
هایم به خواهر هایم به برادر زاده هایم به خواهر زاده هایم و حتی به
رفتگر سر کوچه که صدای جارویش جای لالایی مادر را گرفته یکی یک کلید
خواهم داد
زنگ خانه از روزی که مادر رفت خراب شده است اما آنها نمی دانند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.