دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر سمانه نوری ( میترا )
آخرین اشعار ناب سمانه نوری ( میترا )
|
حالم شبیه ِ یه زندونی ِ
که طلوع صبح فردا توی فالش نیس
تیک ِ آبی زده روزا رو اما
فردا توی تقویم سالش نیس
حالم شبیه ِ اعدامیه
پای چوبه ی دار
شبیه گریه ی عاشق
که نگه خدانگهدار
حالم گرفته س واینهمه قرص
دردی دوا نمیکنن از دردم
دلمو پس زدی و هی روندی
همین یه بار و بذار برگردم
حالم شبیه ِ مادری که
لج کرده بچه ش نمیخوابه
تموم قصه های دروغ و هم گفته
ته کشیدن اما دروغ نمی بافه
حال من شبیه ِ . . .
ولش کن تو که خوبی نه؟!
مگه میشه بد باشی توی آغوشش
مگه میشه؟! تو بودی نه؟!
نگام که توو چشمات گره خوردن
زل زدی به من خندیدی!
نفهمیدی یعنی حال منو احمق؟!
با کدوم لب به من٬ خندیدی؟!
همونکه عمری روی لبهام
موقع خداحافظی تر میشد؟؟؟
یا اونکه دوستِت دارمش و
هرکی از دور میشِنید کر میشد؟!!!
با کدوم لب بهم خندیدی؟!
با چه روئی نگام میکردی؟!!!
من فقط شوکه ام که تو
همونی که توو کابوسم صدام میکردی؟!!!
با چه روئی نگاش میکردی؟!
با کدوم لب بهش خندیدی؟!
حال من شبیه احمق هاس
چون تو حتی حرفمم نشنیدی!!! دوستان بزرگوارم سلام اینروزهل کمی فشار درسهام زیاد شده و نتونستم فعالیت داشته باشم. اینروزها خمودمو چند قسمتم کنم به کارهام نمیرسم ولی باور کنید دلم اینجاست. کمتر بودنمو به بزرگی خودتون ببخشید. ایشالا دوباره به زودی میام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.