سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 1 خرداد 1403
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
14 ذو القعدة 1445
    Tuesday 21 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۱ خرداد

      نامه ي اعمال

      شعری از

      محمد رسول باوندپور

      از دفتر حسرت نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۱۴ شماره ثبت ۳۶۶۷
        بازدید : ۱۰۵۹   |    نظرات : ۲۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد رسول باوندپور

      سلام .  دوستان گرامي  اين حقير به لطف خدا عازم خاك پاك عراق هستم و  بعد از باز گشت هم به دلايل كاري كه بعضي از اساتيد مي دانند ديگر نمي توانم زياد در خدمت دوستان باشم و شايد فقط جمعه ها مزاحم اعضاي محترم اين سايت باشم .  بنا بر  اين اين جا به خاطر همه ي محبت هايتان ممنون هستم و دعا گوي همه ي شما در حرم هاي ائمه ي اطهار  (ع) خواهم بود .  اگر هم دوست عزيزي عريضه يا خواسته اي دارد به صورت خصوصي براي من ارسال كند  تا به نيابت از او در ضريح حرم ها بيندازم .  هر بدي از من ديدين حلال كنيد  . نوكر همه ي شما  - باوندپور 

      نه ,  من به خدا آن چه كه خواندند نبودم 

      يك  زاهد ِ  سر گشته ز  اسرار ِ  الهي 

      در نامه ي اعمال ِ من آقا تو چه ديدي ؟ 

      اين  نامه  ندارد  به خدا غير ِ سياهي 


      گفتي كه بيا منتظرت هستم و افسوس 

      جز بار ِ گنه هديه وَ سوغات ندارم 

      بنگر كه بياورده ام از بهر ِ تو اين بار 

      راهم بده در پيش ِ تو من يك سگ ِ هارم 


      من عازم ِ آن خاك ِ دل انگيزم و گفتند 

      اين هديه بُود  لايق ِ اعمال ِ نكويت 

      عصيان ِ من از ريگ ِ بيابان كه فزون تر 

      پس علّت اين هديه بُود  خصلت و خويت 


      آيم كه برايت غم ِ اين سينه بگويم 

      تا در حرمت عقده ز  چشمان بگشايم 

      دانم كه در آن نيمه ي شب هاي تب آلود 

      بودي و شنيدي تو فغان از ني و نايم 


      آتش بزن اينك به تنم هيچ نترسم 

      اخگر كه به جانم تو  نهي هم چو يخي سرد 

      خوش باشم اگر لطف نكني بر  من مجرم 

      وقتي كه فقط مهر ِ تو شرمندگي آورد 


      من ماندم و عمرم كه هدر شد  به تباهي

      ديواره ي اين شيشه بسي زود تَرك خورد 

      تارم چو حبابي شده  پودم چو سرابي 

      در باور ِ من نيست از اين گل كه بپژمرد 


      ديدي كه مرا در غل و زنجير كشاندند 

      اين عقربه هايي كه به ساعت زده بودم 

      افسوس كه چرخيده و عمرم به فنا گشت 

      باقي نبُود  غير ِ خفيفي ز  وجودم 


      يك بار ِ دگر بر  دل ِ ماتم زده بنگر 

      گم گشته شدم  راه ِ نجاتم تو نشان ده 

      شايد كه به پايان ِ فسانه برسيدم 

      گر حكم ِ خدا اين شده باشد  كه همان به
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      محمد رسول باوندپور

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0