شعرچه کردی که چومجنون شدم
دردلِ ِ هر حا د ثه ،مد فون شد م
منتظر ِ یک غَزلَت بوده اند
تا خفقا ن سَر به سَرَت بوده اند
روز ِغریبی شده ای، روزگا ر
برسرِ هر ره، قمه ای یاد گا ر
عشق دراین زیرزمین، خفته است
خسروِاین عشق چنین، گفته است
آ ه ِ فروغ وغمِ ِ سیمین/ تویی -
آ ن اخوان وغم ِد یرین/ تویی -
ا ی قلمت خنجرِ/ آهیخته -
دردلِ ِ تو زهرِ/ جنون/ ریخته
شعر تویی/ معبرِ ماه و پلنگ -
دردل ِشب /همرهیِ ِراه وسنگ
داغ ِ دل ِ " کَد کنیان " گردنت-
نیمه شبی سرد ، چنان بردنت-
تا دلشان خواست تو را هی زدند
با کامیون یک شبه در ری زدند
با همه شاعر ، همه یکریز ، پل
سیم به گردن خفه / یکریز، گل
شعر مَیا / از کا میون دور شو
ور نه چو یاران/ به لَب گور شو
سیم به گردن ، چه کسی دار زد؟
بی رگ بد مست / به هشیار زد
ای همه در زیز ِ پل ِ دار ِ تو
ای همه بیدار / ز هر کارِ تو
گفته ی تو حرفِ تفنگ است و بَس
کارتو در پل همه نَنگ است و بَس
************************************
***هاشم توکلی***
( کدکنیان امثال دکتر شفیعی کدکنی )