دوشنبه ۳ دی
انگشتری شعری از جعفر جمشیدیان تهرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲ شماره ثبت ۳۶۲۶۲
بازدید : ۴۳۲ | نظرات : ۴۷
|
دفاتر شعر جعفر جمشیدیان تهرانی
آخرین اشعار ناب جعفر جمشیدیان تهرانی
|
در خلوت خود رفتم و گریان شدم امروز
از خانه و کاشانه گریزان شدم امروز
در آینه نشناختم این چهره فرتوت
خود هستم و از خود همه کتمان شدم امروز
بر خویش زدم خنده ای از خشم و تمسخر
تا آینه خندید هراسان شدم امروز
دیروز نمی بودم اگر یادی از این درد
تسلیم حقیقت ز دل و جان شدم امروز
گفتم که چه بیهوده برفت شصت هم از عمر
نی شست خبر داد که اینسان شدم امروز
از آنچه که بنمودم و از آنچه گرفتم
جز جام و لب یار پشیمان شدم امروز
دیروز اگر قطره باران نشدم من
نی صاحب باغ و نه گلستان شدم امروز
دیگر چه بود سود اگر از سر رحمت
انگشتری دست سلیمان شدم امروز
لبخند بر این زندگی آسان نتوان زد
اکنون که در این دوره هجران شدم امروز
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.