دوشنبه ۳ دی
شعر من طنز است اما جد جد در هم ادغام اند گویی این دو ضد شعری از سید حسام حسینی ارسنجانی
از دفتر باران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ ۲۱:۴۰ شماره ثبت ۳۵۵۵۳
بازدید : ۴۸۰ | نظرات : ۳۱
|
دفاتر شعر سید حسام حسینی ارسنجانی
آخرین اشعار ناب سید حسام حسینی ارسنجانی
|
زیر بار زندگی قدم خم است
چون حقوقم مثل ایمانم کم است
روز وشب دارم تقلا می کنم
جیب و کیفم در عزا و ماتم است
بانک ها دیگر جوابم کرده اند
چون که موجودی من خیلی کم است
وام این بانک است قسط دیگری
در دو تا بانکی که قسطم در هم است
همسرم با طعنه می گوید به من
مرد همسایه شبیه حاتم است
بر در دکان جیبت قفل هست
این دکانچه از چه قفلش محکم است
بچهها هر شب یتیمک می خورند
در زمستان میوه ی ما شلغم است
میوه ها یی چون گلابی و هلو
از گرانی کیمیا و زمزم است
آخر هر ماه ترکم می کند
گوییا دیگر به من نا محرم است
جنگ و دعوا می کند هر روز و شب
چون مزاجش از گرانی بلغم است
هر تقاضا یی که دارد گویمش
این تقاضا ی تو قدری مبهم است
در جواب این همه زخم زبان
هر دو چشمم چشمه ای از شبنم است
راست می گوید ندارم چاره ای
آخر او هم مثل این که آدم است
خرجمان با دخلمان اندازه نیست
این تورم در کجا ی عالم است
____________
یتیمک غذایی است که با بادمجان و کدو و گوجه فرنگی درست می شود و به خاطر نداشتن گوشت به آن یتیمک می گویند و بیشتر خوراک فقراست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.