شنبه ۳ آذر
تمام می شَوَمَت (زلال عروضی قافیه دار پیوسته ) شعری از ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ ۲۳:۲۹ شماره ثبت ۳۴۵۲
بازدید : ۷۰۴ | نظرات : ۲۹
|
دفاتر شعر ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )
آخرین اشعار ناب ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )
|
بهانه دست شماست
بکش مرا که دانه دست شماست
نـهان مَــــــدار تـــو رازی میـان زلف سخــن
قیام کن کـه شانه دست شماست
خزانه دست شماست
منم، صدای غریب
شکسته تر ز دست و پای غریب
بیــا ببین کـه خـدا را چگونـه خـانـه شـدم!
نشسته ام همیشه جای غـریب
پُر از هوای غریب
تمام می شَوَمَت
به داد – آ- که رام می شومت
دلم ز هــر چـه نخـواهی بُریده می کنمت
عـصاره ی کـلام می شومـت
غلام می شومت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.