این قطعه دروزن این بیت سروده شده
ای فلک ؛گـــرمن نمی زادی؛ اجــاقت کوربود؟
من که خود؛راضی به این خلقت نبودم ! زوربود
.....................................................................
گفتمش مــادر؛ زمــن بگذر؛ کمی آرام بـاش
گفت:ای کاش؛ ماندنت دربطن من، میسوربود
چون پدر؛هرشب زعشقش ،تن تقاضا مینمود
درهماغوشی ؛ به من آلـوده شد؛ مجبوربود
شد دلیلِ خلقتم؛ من گــریه میکـردم ،ولی...!!
آنشب انگــاری ؛ پدرنوشیده مِی ؛ کیفور بود
کــام ِکــندووارشان ؛ پُـربـود، ازشهدوعسل
نیش ِعقرب بینشان؛ درحکم ِیک،زنبور بود
سردی ؛ازآنروزگشت آغاز،مَردش غیرازاو
عاشق ِِدلخسته ی تــریـــاک ِبـــا وافـوربود
سعی بسیاری نمود ؛اوترک ِاین معضل کُند
عشقی؛انگاری نمی دیدش؛دوچشمش کوربود
نـاتوان درترک ِافیـون ؛ترک ِمـادرکردو رفت
عشق را؛ گویی هوس ،یک دشمن مزدور بود
حاصل ِاین زنـدگی را؛ کرد دود؛ افیونِ مرگ
طعم ِتلخی ؛مانده ازعشقی ،که خودمهجوربود
کاشکی ؛هرگزنگرددعشق ،درگیرِ هوس
آتشش؛بردامن ِمن هم نشست؛این زور بود
چلچراغ ِعشق را؛ افیون ،به خاموشی کشاند
چونکه این مزدور؛یک مامور ِبا منظوربود