سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سرنوشت يك زن

        شعری از

        مريم صفرزاده

        از دفتر دخترانه نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳ ۱۵:۲۷ شماره ثبت ۳۳۴۳۹
          بازدید : ۹۵۳   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مريم صفرزاده

        مي روم از شهر تو بي بازگشت
        داغ بر دل دارم از اين سرگذشت
         
        شهر تو با من مدارايي نكرد
        حال من ديد و مداوايي نكرد
         
        كوله بارم خاطرات رفته است
        يك زن و يك مرد و راز گفته است
         
        زن منم، آن زن كه قديسي نبود
        يك زن ساده كه ابليسي نبود
         
        با "فروغ" مؤمن شدم بر "فصل سرد"
        چشم من "سيمين" چه زيبا باز كرد
         
        گريه كردم با "مشيري" بي قرار
        در پس آن كوچه ي اندوه بار
         
        من پي درمان دردي بوده ام 
        سالها در فكر مردي بوده ام
         
        مردي از جنس خودم، از جنس آب
        جزء جزء اش سادگي، احساس ناب
         
        مرد! چون تو، خنده هايش دلنشين
        مردِ عاشق، بوسه هايش آتشين
         
        با تو رويايم حقيقت گشته بود 
        غنچه ي احساس من بشكفته بود
         
        باغ چشمت برده بود هوش از سرم
        محو در جادوي گفتارت شدم 
         
        آتش آغوش عشق بيداد كرد
        قصه ي عشق مرا فرياد كرد
         
        شهر تو با قصه ام بيگانه بو
        قصه گويِ زن به خود ناديده بود
         
        آسمان با عشق من در جنگ شد
        قلبها برحال من چون سنگ شد 
         
        سنگ ظلم ظالمان بالم شكست
        گرد حسرت بر سر عشقم نشست
         
        مي روم از شهر تو بي بازگشت
        داغ بر دل دارم از اين سرگذشت
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3