اساتید محترم در مورد صحت قافیه های نوشیده ام
خندیده ام و بوسیده ام اعلام نظر فرمایند لطفا
خوشدلی
زیر پایم بوریا و چار دیوارم گلی است
در بساط خانه ی من قوت غالب خوشدلی است
تخته ای بشکسته بر امواج دریا های سرد
در نگاهم گرم چون شن های داغ ساحلی است
...........................................
با نگاهی بر هلال ماه شبهای دلم
بر حقیقت تکیه خواهد کرد رویای دلم
سبز و خرم می شوم همچون بهاری بی خزان
قطره ای باران ببارد گر به صحرای دلم
............................................
زهر تلخ زندگی را چون دوا نوشیده ام
با وجود درد بی پایان خود خندیده ام
چون کویری تشنه هستم تشنه ی باران دوست
دست داغ مهر سوزان را ولی بوسیده ام
..........................................
سهم لیوانم ز آب سرخوشی عالی نبود
چشم من اما به سوی نیمه ی خالی نبود
نا مرادی ، بی قراری ، حس یاس و بی کسی
ذهن من درگیر این افکار پوشالی نبود
................................................
زخم هایی را که از تیغ خیانت دیده ام
بر تنم از یار چیزی چون امانت دیده ام
تند خویی های این دنیای دون را بارها
خنده رو ، بی خم به ابرو ، با متانت دیده ام