چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)
آخرین اشعار ناب وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)
|
شیرین شده غمگین شب و دلدار ندارد....
در هجر فرو مانده ویک یار ندارد.....
عاشق به وجود من و من غرق وجودش .....
بیشک گل من میل به اغیار ندارد....
بنشسته درون تن او نیش سخنها .....
او طاقت زخم خوردن از مار ندارد....
دی شیخ بگفتست که او مایه شر است....
زین پس به دراویش،دگر کار ندارد.....
بیهوده مکن سعی ، تو ای رفته ز این کوی.....
او حوصله صلح دگر بار ندارد....
از پشت زدی بر بدنش خنجر عرفان....
وی طاقت یاران جفا کار ندارد...
ای یار گلم ارچه در این شهر غریبی....
این دیر خراب ارزش پیکار ندارد....
یارب مگرت نیست جهان دار مکافات؟.....
گردونه تو خطکش وپرگار ندارد؟.....
بیشک دل من نیز دگر خسته وزار است ...
همچون تو دگر میل به ابرار ندارد....
از عشق تو دیوانه و مجنون شده اکنون....
بیچاره ودرمانده وتیمار ندارد...
برخیز وبه تاریکی من نور بیافروز ...
تو ماه منی این دگر انکار ندارد...
بهجت شده عاشق به جمال رخ شیرین....
صد بار همی گفته وتکرار ندارد ....
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.